بسم الله الرحمن الرحیم

   استاد اخلاق ما چند سال پیش که درس شرح دعای مکارم اخلاق صحیفه سجادیه را داشت وقتی به فراز « و اجعل اوسع رزقک علی اذا کبرت »[در بزرگسالی برای من وسعت رزق قرار بده] که رسید این چنین شرح داد:

  ادعیه دعای مکارم اخلاق نه فقط دعا بلکه نشان دهنده راه رسم زندگی ست برای مثال بر طبق این فراز من باید طوری زندگی کنم، طوری در جوانی به سر کنم که در پیری وسعت رزق داشته باشم.

   طوری ابتدای مسیر را طی کنم که به  انتها برسم.

   این مسئله هم اقتصادیست یعنی دخل و خرجم را طوری ببندم که در پیری صاحب مکنت باشم. وهم در مسائل دیگر مانند سلامتی یعنی در جوانی طوری غذا بخرم، کار و ورزش و استراحت کنم که در پیری هم سلامتی داشته باشم و...

   همه این مسئله را می توان در ذیل عنوان« عقل معاش » قرار داد، که از ملزومات زندگی دینیست.

   استاد ما طبق رویه غالب پس از تفسیر به بیان مصداق های حقیقی و اتفاق افتاده می پرداخت که این جا بود که خاطره منتظری و کله پاچه را در شرح « عقل معاش » تعریف کرد:

  برای مثال خاطرم هست که مرحوم آقای منتظری(حالا کاری به مسائل دیگرش ندارم) برای ما تعریف می کرد

   در دوران طلبگی سر برج که شهریه ام را می گرفت می رفتم همان روز یک دست کله پاچه می زدم که بیش از نیمی از شهریه ام می شد بعد از آنهم تا آخر ماه به بدبختی می افتم.

منتظری و کله پاچه

  بعد استاد ما می فرمود: من از همان موقع که این آقا چنین خاطره ای را با لذت تعریف می کرد فهمیدم که جدای از همه مسائل سیاسی این آدم بی عقل است و آدم بی عقل هم آخر خودش را به هلاکت می رساند.

   البته جای شکر دارد که سرنوشت کشور به دست چنین آدمی نیافتاد.

پ ن :

   استاد ما اعلم در فلسفه و علوم عقلیست ولی از شهرت گریزان است و من هم از بردن نامش معذورم.

   نقل قولها هم با تلخیص و به مضمون است