ثریا نام برنامه ایست که با شعار «دیدبانی برای پیشرفت ایران» که از اسفند سال 90 تا کنون 102 از شبکه یک سیما پخش شده است. سوژه های برنامه نیز مطابق شعارش مربوط به مقولات استراتژیک کشور می باشد.
آخرین قسمت این برنامه 21 آبان و مطابق هر هفته چهارشنبه ساعت 19:40 پخش شد که امیدوار کسی آن را از دست نداده باشد. موضوع این هفته برنامه توان موشکی ایران بود که در مستندی تحت عنوان «7 دقیقه تا اسرائیل» به نمایش گذاشته شد. این مستند را می توان دنباله مستند های « شکار روباه»، « رودررو با شیطان 1»، «رودررو با شیطان 2» و قسمت قبلی برنامه(102) که با حضورسردارفدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران و فرزندان شهیدان نادر مهدوی و بیژن گرد به بررسی توانمندی وضعیت نظامی ایران در خلیج فارس به اجرا در آمد.
این مستندها حاوی تصاویر و فیلم های هستند که دارای حیطه بندی بوده و دسترسی به آنها برای هیچ مستندی سازی بدون خواست نهادهای نظامی امکان پذیر نیست. از طرفی اطلاعات و اسنادی در این مستندها افشا می شود که تا پیش از این فقط به صورت مختصر و بدون پوشش رسانه ای در برخی از محافل و از برخی اشخاصی که به صورت محدود به این مسائل اشاره می کردند پوشش داده می شد.
آنچه که روشن است این سری از برنامه ها نه از جنس برنامه هاییست که برای پرکردن آنتن و نه یک برنامه تلویزیونی ست که بدون هیچ هدف خاصی برای سرگرمی و تفریح ساخته می شود. این برنامه، برنامه ای استراتژیک است که حاوی پیام ها و به نوعی می توان گفت جلوه رسانه نظام جمهوری اسلامی ایران است. نقش این قبیل برنامه ها شبیه به نقشی ست که کلیت شبکه cnn برای وزارت خارجه ایالات متحده و bbc برای امپراطوری بریتانیای صغیر به عهده دارند. در اینجا این نکته حاشیه مطرح می شود که چرا نظام ما از داشتن رسانه ای که به مثابه یک روابط عمومی پیشرفته برای آن تلقی شود محروم است.
حال به این پرسش می رسیم که این مستندها برای چه کسانی چه پیام هایی را به صورت رسانه ای مخابره می کند؟
« من همین جا به این مناسبت، این جمله را عرض بکنم: حکام بحرین ادعا کردند که ایران در قضایای بحرین دخالت میکند. این دروغ است. نه، ما دخالت نمیکنیم. ما آنجائی که دخالت کنیم، صریح میگوئیم. ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزی جنگ سی و سه روزه و پیروزی جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائی هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است. اما اینکه حالا حاکم جزیرهی بحرین بیاید بگوید ایران در قضایای بحرین دخالت میکند، نه، این حرف درستی نیست؛ حرف خلاف واقعی است. ما اگر در بحرین دخالت میکردیم، اوضاع در بحرین جور دیگری میشد!»
کمک همه جانبه ایران به لبنان و بالاخص جنبش حزب الله تا پیش از این نیز از دید هیچ ناظر سیاسی پوشیده نبود. تا آنجا که در دیدار با مقام ولایت از ایشان بدلیل کمک به ملت لبنان تشکر می کند(دیدار رئیس جمهور لبنان و هیأت همراه با رهبر انقلاب) ولی هیچ مسئول ایرانی به صورت رسمی نه از حضور بلکه حتی از پیشتیبانی نیز صحبت نمی کرد و بیش تر پیرامون مقاومت مردم لبنان، نقش هدایت فکری انقلاب اسلامی و تاثیر روانی آن، دعوت از دولت های اسلامی و عربی برای حمایت از مبارزه با اسرائیل و مسائل از این دست سخن رانده می شد.( منتخبی از بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد «شکست اسراییل از حزبالله لبنان» )
آنچه که در دهه فجر سال 90 در گیرو دار بیداری اسلامی اتفاق افتاد اعلام موضوع رسمی نظام جمهوری اسلامی مبنی بر: «ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم» و «هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم».
البته ایشان پیش از این نیز اشاره کرده بودند:« حضرت آیتالله خامنهای، با اشاره به حمایتهای همیشگی ملت ایران و نظام اسلامی از هر حرکت عدالتطلبانه و ضد استکباری افزودند: هرجا حرکتی علیه امریکا و صهیونیسم روی دهد و هر ملتی که بر ضد دیکتاتوری بینالمللی امریکا و دیکتاتورهای داخلی قیام کند با حمایت ملت فهیم ایران روبرو خواهد شد.» (دیدار با مسئولان نظام 9/4/90 )
ولی این اعلام موضع صریح پیامی برای دوطرف داشت. طرف مقابل باید می فهمید که حریف از موضع انفعال خارج شده و حربه تحریم دیگر فشار اقتصادی نه تنها جمهوری اسلامی را از نیل به هدفش بازنداشته بلکه آنرا مصمم تر کرده و انگیزشی قوه در آن پدید آمده آنهم در شرایطی که حکومت های دست نشانده عربی در بیداری اسلامی و خود امریکا در جنبش وال استریت قرار دارد.
روی دیگر این سخن مردمی ست که با شنیدن این سخن به وجد آمده و تکبیر می گویند. این طرف نیز مردمی که از فشارهای اقتصادی و نابسامانی های موجود که حاصل درگیری گروهای سیاسی به ظاهر انقلابی می باشند؛ مردمی که مسئولین آمریکایی به صراحت اذعان دارند که هدف از تحریم ها و فشارهای اقتصادی نا امید کردن آنهاست. روی دیگر این اعلام موضع هشدار باش به مسئولینی می دهد که به جز دعواها و بازی های بچگانه و چندش آوری جناهی دغدغه خاطر دیگری ندارند. کسانی که ظاهری انقلاب از خود به نمایش می گذارند و خود را پیرو تفکرات امامی می دانند قائل به رسالتی جهانی برای ملت و دولت ایران بود.
این رویه به شتابی بالا ادامه پیدا کرد. یعنی ابراز دشمنی نظام جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی .
و اما مهمترین جمله سال ۹۲ از نظر مردم:
در هفتههای پایانی سال پیش، سران رژیم صهیونیستی در ادامه تهمتهای بیاساس درباره برنامه هستهای نظامی ایران، بارها جمهوری اسلامی را به حمله نظامی به تاسیسات هستهای تهدید میکردند و دامنه این تهدیدها روز بروز گسترده تر میشد؛ رهبر انقلاب در اولین سخنرانی عمومی سال ۹۲ در مشهد مقدس پاسخ این تهدیدها را اینگونه دادند: «اگر غلطی از آنها [سردمداران رژیم صهیونیستی] سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد.»
با رویکار آمدن یک دولت سازشکار و غرب گرا در ایران زمزمه ها زمزمه های سازش ایران با آمریکا و کوتاه آمدن از مواضع امام خمینی رحمة الله علیه بیشتر در فضای رسانه های غرب زده شیوع پیدا کرد و اینجا بود که مقام ولایت افکار را متوجه دشمنی ژرف ایران با امریکا بر سر یک موضوع غیر قابل صرف نظر کردند؛ یعنی دشمنی ایران با سگ هارمنطقه رژیم حرام زاده و صهیونیستی.(+ ، + و + )
این مواضع باعث شد که اصطلاحی مانند «موشک های اسرائیل زن» ایران بر سرا زبان ها بیفتد. با کمال تاسف باید گفت که مسئولین ایران در فضای جنگ روانی نتوانستند تبلیغات و جلوه مناسب این مواضع را در رسانه ها منتشر کنند. برنامه ای مانند ثریا و مستندی مانند 7 دقیقه تا اسرائیل از این حیث بسیار قابل تامل است. این مستند را فقط مردم ایران نمی بینند بلکه شاید مخاطبین اصلی این برنامه ها مسئولین امنینتی نظامی اسرائیل و دیپلمات های غربی باشند. شبیه سازی که در این مستند به نمایش درآمد ساخته صدا و سیما نبود بلکه ساخته نیروی هوا فضای سپاه بود که به خوبی این پیام را به طرف مقابل می رساند که حتی نقاط حمله احتمالی ایران از مدت ها پیش معلوم است.
در پایان آرزومندم علاوه بر مقامات رژیم حرامزاده صهیونیستی مسئولین و دیپلمات های غرب زده و واداده کشور ما نیز به دقت این مستند را تماشا کنند ...