این تارنما نوشته های یک افراطی بی سواد، متحجر، بی منطق و ... می باشد که دوست دارد با دیگران تبادل نظر کند.

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

روحانی توهم توطئه دارد یا فرافکنی می کند؟

بسم الله الرحمن الرحیم


    توهم توطئه یا نظریه توطئه یک از مشهورترین تزهای غرب زدگان در مقابل حرکت های استعماری قدرت های غربی ست که کمتر کسی که در فضای فکری ایران با آن آشنایی نداشته باشد. تعاریف متعددی از این تئوری وجود دارد که چند مورد از این تعاریف را در زیر می آوریم.

    تئوری توطئهیا توهم توطئه اصطلاحی است که در ابتدا، وصفی برای هر ادعای دسیسه‌گری بود. با این وجود، امروزه، تئوری توطئه فقط در این معنا به کار می‌رود: تئوری‌ای که رویدادی کنونی یا تاریخی را نتیجهٔ نقشهٔ مخفیانهٔ گروهی دسیسه گر (عموماً قدرتمند) می داند ۱

    در تعریفی دیگر، تئوری توطئه عبارتست از نداشتن اعتقاد یا باورنکردن شکل ظاهری و رسمی رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ۲

     

تئوری توطئه در شکل حاد آن بیانگر این است که تمامی بدبختی‌های عالم در پی اعمال گروهی از افراد پرنفوذ و معمولاً پنهان است. در بیان این مفهوم گفته می‌شود گروه‌های کوچک و تیزهوشی دارای امکانات سیاسی، مالی، نظامی، روانی و علمی در پس تمام حوادث خوب و بد این دنیا هستند  ۳

    علاوه بر اینها این عده نظراتی تحت عنوان تئوری توطئه در ایران دارند که بخشی از آن در زیر به سمع نظر شما می رسد.

    نظریه‌های توطئه

    ایمان به توهم توطئه از نظر پیامدها یا کارکردهای روانی و اجتماعی برای کسانی که به آن اعتقاد دارند، آرامش خاطر می‌آورد و همچون ساز و کارهای دفاعی روانی این فرصت را به آنان می‌دهد تا شانه خالی‌ کنند و همه تقصیرها را به گردن توطئه بیگانه بیندازند. مثلا عقب ماندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را به گردن استعمار بگذارند؛ و یا ناتوانی خویش در اداره امور کشور در لحظات بحرانی و شورش‌ها و انقلاب‌های ناشی از آن را به توطئه پشت پرده بیگانگان منتسب سازند و مسئولیت تاریخی خود را لوث کنند. و یا نابسامانی اقتصادی و سقوط ارزش پول را به توطئه بیگانگان نسبت دهند تا از خود رفع مسئولیت کنند. جامعه شناسان نظریه‌های توطئه در ایران را به دو دسته کلی تقسیم می‌کنند. یکی نظریه‌های توطئه با محوریت سه قدرت برتر جنگ جهانی (روس و انگلیس و آمریکا) و دیگری توطئه دشمنان تاریخی ایران که از زمان تاسیس ایران توسط ایرج به دسیسه چینی بر علیه ایران مشغول بوده‌اند.۳

    علاوه بر تعاریف فوق می توان از زاویه دیگر نیز به این پدیده و یا ایده جامعه شناسانه نگریست. اگر جامعه را به مثابه یک پیکره بنگریم و آن را در مدل بیولوژیک تحلیل کنیم، تحلیل شخصیت کلی افراد می توان آن را تعمیم به کل داد. از روی دیگر این نظریه در مورد یک پدیده روانی اجتماعی می باشد که برای کنکاش و واکاوی آن نیاز به تحلیل یک مدل انسانی می باشد.

    عده ای آن را به «پارانویید» تشبیه می کنند که نوعی اختلال شخصیت مبنی بر ظن همه گیر می باشد.

    به نظر شما آیا می توان این نظریه را به یک «پارانویید» اجتماعی تعبیر کرد؟

شاه کلید فهم و تحلیل پدیده های روانی اجتماعی در مفهومی به نام «افکار عموم» نهفته است. برای پی بردن به ژرفای افکار عمومی توجه به نهادی به نام «رسانه» و «علم ارتباطات» لازم است.

    موشکافی پژوهشی و علمی این موضوعات خارج از مجال این نوشته است ولی می طلبد که متخصصین مختلف در رابطه با این موضوعات به صورت علمی و به دور از غرض های سیاسی به آن بپردازند.

    ولی ما حصل جمع این موضوعات ما را به این مطلب می رساند که به طور کلی  توهم توطئه نه باوری که از طریق عوام به عنوان باور عمومی و یا افکار عمومی شکل می گیرد(به جز موارد اندک) بلکه خطی ست رسانه ای که خود به مثابه توطئه ای برای مقاصد صاحبان آنها دنبال می شود.

    به عبارت دیگر صاحب بان رسانه ها از طریق دامن زدن به هیولای توطئه و جا انداختن آن در افکار عمومی به مقاصد آن می رسند.

با این پیش زمینه می خواهیم به بررسی تزی که دولت پیش گرفته بپردازیم. از این رو قضیه از دو حالت خارج نیست.

1.     به صورت فردی نزدیکان، هم اندیشان و در کل دور بری های رئیس جمهور فضای فکری را برای وی بوجود آورده اند ایشان دچار سوء ظن نسبت به منتدقین شدند و حرف از «اتاق فکر ها» می زنند. با توجه به فضای سیاسی امروز ما اگر ایشان واقعا خودشان این مطالب را قبول داشته باشند دچار پارانویید می باشند.

2.     آنچه که محتمل تر است همان تاثیر گذاری بر افکار عمومی با افشا کردن توطئه های کذایی می باشد. که مقاصد مختلفی برای دولت می تواند داشته باشد.

به طوری کلی قدرت مختلف در شرایطی گوناگون اهداف خاصی از این پروپاگاندا دارند. برای مثال اجرای سیاست های سرکوب گرانه همیشه نیازمند ساختن دشمنی خطرناک می باشد که هر لحظه خوی درندگی اش گل کند. مظلوم نمایی و حق بجانب شدن یکی دیگر از اهداف می باشد.متحد کردن عموم مردم بدون وجود دشمن خارجی امری دشوار است. ایجاد رضایت نسبی ، توجیه نواقص موجود، عوض کردن فضای رسانه ای موجود، انحراف افکار عمومی از مسائلی که باب میل نیست و... از دیگر اهداف توهم پراکنان می باشند.

    بسیاری از موارد فوق می تواند دلیل این توهم پراکنی های دولت و رسانه های نزدیک به آن باشد. توهماتی که یک روز با افشای «اتاق فکرها»ی کذایی و روزی خبر از «گشت های موتوری انصار حزب الله» ، «تندروها» و... که البته شناخته شده ترین آنها واژه نام آشنای «دولت قبل» می باشد.

    حتما دیده اید که همیشه بعد از اینگونه افشاگری های متوهمانه برای چند روز حجم عظیمی از خروجی و خوراک  رسانه ها را به خود اختصاص می دهند. آن هم در مواردی که اتفاقاتی فاجه وار در همین جغرافیا به وقوع پیوسته است. مانند امروز که در حالی که مردم با رکودی بی مانند دسته پنجه نرم می کنند، ایران در دادگاه پرونده کرسنت محکوم می شود و میلیاردها دلار ضرر می کند حال فضا به سمتی مطلوب کشیده می شود.

    در رابطه با این نظریه گفتنی های بسیاری ست. گفتنی های مانند خطر «تروریسم» و خطر«برنامه هسته ای ایران» برای جامعه جهانی که اگر خدا خواست در آینده به آن خواهیم پرداخت.

                                                 

۲۵ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

اعتدال...!!!؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره مبارکه نساء135


یأ یها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء لله و لو على أ نفسکم أ و الولدین و الا قربین إ ن یکن غنیا أ و فقیرا فالله أ ولى بهما فلا تتبعوا الهوى أ ن تعدلوا و إ ن تلوا أ و تعرضوا فإ ن الله کان بما تعملون خبیرا

سوره مبارکه نساء 135

اى کسانى که ایمان آورده اید! همواره و همیشه قیام به عدالت کنید. براى خدا گواهى دهید، اگر چه به زیان شما، یا پدر و مادر و نزدیکانتان بوده باشد! (چرا که) اگر او [= کسى که گواهى شما به زیان اوست] غنى یا فقیر باشد، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوا و هوس پیروى نکنید; که منحرف خواهید شد. و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است

ترجمه سوره مبارکه نساء135

عدالت اجتماعى

به تناسب دستورهائى که در آیات گذشته درباره اجراى عدالت در خصوص یتیمان، و همسران داده شده، در این آیه، یک اصل اساسى و یک قانون کلّى درباره اجراى عدالت در همه موارد، بدون استثناء ذکر مى کند و به تمام افراد با ایمان فرمان مى دهد که قیام به عدالت کنند، مى فرماید: (اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً به عدالت قیام کنید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ»

«قَوّامین» جمع «قوّام» «صیغه مبالغه» به معنى «بسیار قیام کننده» است، یعنى باید در هر حال و در هر کار و در هر عصر و زمان قیام به عدالت کنید، به گونه اى که این عمل خلق و خوى شما شود، و انحراف از آن بر خلاف طبع و روح شما گردد.

تعبیر به «قیام» در اینجا ممکن است به خاطر آن باشد که انسان براى انجام کارها معمولاً باید به پا خیزد، و به دنبال آنها برود، بنابراین «قیام به کار» کنایه از تصمیم، عزم راسخ و اقدام جدى درباره آن است، اگر چه آن کار همانند حکم قاضى احتیاج به قیام و حرکتى نداشته باشد.

و نیز ممکن است: تعبیر به «قیام» از این نظر باشد که قائم معمولاً به چیزى مى گویند که عمود بر زمین بوده باشد و کمترین میل و انحرافى به هیچ طرف نداشته باشد، یعنى باید آن چنان عدالت را اجرا کنید که کمترین انحرافى به هیچ طرف پیدا نکند.

پس از آن براى تأکید مطلب، مسأله »شهادت« را عنوان کرده، مى فرماید: ) به خصوص در مورد شهادت، باید همه ملاحظات را کنار بگذارید و فقط به خاطر خدا شهادت به حق دهید، اگر چه به زیان شخص شما، یا پدر و مادر و یا نزدیکان تمام شود» (شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبینَ. »

این موضوع در همه اجتماعات و مخصوصاً در اجتماعات جاهلى وجود داشته و دارد، که معمولاً در شهادت دادن، مقیاس را حبّ و بغض ها و چگونگى ارتباط اشخاص با شهادت دهنده قرار مى دهند، و حق و عدالت براى آنها مطرح نیست.

مخصوصاً از حدیثى که از» ابن عباس« نقل شده استفاده مى شود که: افراد تازه مسلمان حتى بعد از ورود به» مدینه« به خاطر ملاحظات خویشاوندى از اداى شهادت هائى که به ضرر بستگانشان مى شد، خوددارى مى کردند، آیه فوق نازل شد و در این زمینه به آنها هشدار دارد.(1)

ولى ـ همان طور که آیه اشاره مى کند ـ این کار با روح ایمان سازگار نیست، مؤمن واقعى کسى است که در برابر حق و عدالت، هیچگونه ملاحظه اى نداشته باشد و حتى منافع خویش و بستگان خویش را به خاطر اجراى آن نادیده بگیرد.

ضمناً از این جمله استفاده مى شود: بستگان مى توانند با حفظ اصول عدالت به سود یا به زیان یکدیگر شهادت دهند (مگر این که قرائن اتهام به طرفدارى و اِعمال تعصب در کار بوده باشد).

آنگاه به قسمت دیگرى از عوامل انحراف از اصل عدالت، اشاره کرده مى فرماید: نه ملاحظه ثروت ثروتمندان باید مانع شهادت به حق گردد و نه عواطف ناشى از ملاحظه فقر فقیران; زیرا اگر آن کس که شهادت به حق به زیان او تمام مى شود، ثروتمند یا فقیر باشد، خداوند نسبت به حال آنها آگاه تر است، نه صاحبان زر و زور مى توانند در برابر حمایت پروردگار، زیانى به شاهدان بر حق برسانند، و نه فقیر با اجراى «عدالت» گرسنه مى ماند، لذا مى فرماید: «اگر آنها بى نیاز یا مستمند باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنها حمایت کند» (إِنْ یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما).

و باز براى تأکید، دستور مى دهد: «بنابراین از هوا و هوس پیروى نکنید تا مانعى در راه اجراى عدالت ایجاد گردد» (فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا).(2)

از این جمله به خوبى استفاده مى شود: سرچشمه مظالم و ستم ها، هواپرستى است و اگر اجتماعى هواپرست نباشد، ظلم و ستم در آن راه نخواهد داشت!

و بار دیگر، به خاطر اهمیتى که موضوع اجراى عدالت دارد، روى این دستور تکیه کرده، مى فرماید: ) اگر مانع رسیدن حق، به حق دار شوید و یا حق را تحریف نمائید و یا پس از آشکار شدن حق، از آن اعراض کنید، خداوند از اعمال شما آگاه است» (وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً.(3)»

در حقیقت جمله» إِنْ تَلْوُوا« اشاره به تحریف حق و تغییر آن است، در حالى که جمله» تُعْرِضُوا «اشاره به خوددارى کردن از حکم به حق مى باشد و این همان چیزى است که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است.(4)

جالب توجه این که: در ذیل آیه تعبیر به» خبیر« شده است نه» علیم; « زیرا»خبیر« معمولاً به کسى مى گویند که از جزئیات و ریزه کارى هاى یک موضوع آگاه است.

اشاره به این که: خداوند کوچک ترین انحراف شما را از حق و عدالت به هر بهانه و دستاویزى که باشد ـ حتى در آنجا که لباس حق به جانب بر آن مى پوشانید ـ مى داند و کیفر آن را خواهد داد!

آیه فوق، توجه فوق العاده اسلام به مسأله عدالت اجتماعى را در هر شکل و هر صورت کاملاً روشن مى سازد و انواع تأکیداتى که در این چند جمله به کار رفته است، نشان مى دهد که: اسلام تا چه اندازه در این مسأله مهم انسانى و اجتماعى، حساسیت دارد، اگر چه با نهایت تأسف میان عمل مسلمانان، و این دستور عالى اسلامى، فاصله از زمین تا آسمان است! و همین یکى از اسرار عقب ماندگى آنها است.

* * *


1 ـ «المنار»، جلد 5، صفحه 455.

2 ـ جمله «تَعْدِلُوا» ممکن است از ماده «عدالت» و یا از ماده «عدول» بوده باشد، اگر از ماده «عدالت» باشد، معنى جمله چنین خواهد بودفَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى لاِ َنْ تَعْدِلُوا: «از هواپرستى پیروى نکنید تا بتوانید اجراى عدالت کنید».

و اگر از ماده «عدول» باشد، معنى جمله چنین خواهد شدفَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى فِى أَنْ تَعْدِلُوا: «از هواپرستى در مسیر انحراف از حق پیروى مکنید».

3 ـ «تَلْوُوا» از ماده «لَىّ» (بر وزن طى) به معنى «جلوگیرى و تأخیر» است و در اصل، به معنى «پیچیدن و تاب دادن» آمده است.

4 ـ تفسیر «تبیان»، جلد 3، صفحه 356، مکتب الاعلام الاسلامى، طبع اول، 1409 هـ ق ـ«مجمع البیان»، جلد 3، صفحه 213، ذیل آیه مورد بحث، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات بیروت، طبع اول، 1415 هـ ق ـتفسیر «صافى»، جلد 1، صفحه 510، مکتبة الصدر تهران، طبع دوم، 1416 هـ ق ـ «نور الثقلین»، جلد 1، صفحه 561، مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، 1412 هـ ق ـ «جامع البیان»، جلد 5، صفحه 436، دار الفکر بیروت، 1415 هـ ق ـ «درّ المنثور»، جلد 2، صفحه 234، دار المعرفة، مطبعة الفتح جدّة، طبع اول، 1365 هـ ق.

 تفسیر نمونه

سوره مبارکه مائده آیه 8


یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ

 (٨) مائده

اى کسانى که ایمان آورده اید! همواره براى خدا قیام کنید، و از روى عدالت، گواهى دهید. دشمنى با جمعیّتى، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت پیشه کنید، که به پرهیزگارى نزدیکتر است. و از (نافرمانى) خدا بپرهیزید، که خداوند از آنچه انجام مى دهید، آگاه است

(٨)مائده

دعوت اکید به عدالت

این آیه دعوت به قیام به عدالت مى کند و نظیر آن با تفاوت مختصرى در سوره» نساء« آیه 135 گذشت، نخست خطاب به افراد با ایمان کرده، مى گوید:)اى کسانى که ایمان آورده اید! همواره براى خدا قیام کنید! و به حق و عدالت گواهى دهید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ.»

در این قسمت دو دستور سازنده فرد و اجتماع را صادر کرده:

یکى قیام للّه بدون چشم داشت از کسى و یا رسیدن به غنائمى،

و دیگرى شهادت به قسط و عدل که یک جامعه کامل نیازمند این دو است.

پس از آن، به یکى از عوامل انحراف از عدالت اشاره نموده و به مسلمانان چنین هشدار مى دهد: (نباید کینه ها و عداوت هاى قومى و تصفیه حساب هاى شخصى مانع از اجراى عدالت و موجب تجاوز به حقوق دیگران گردد; زیرا عدالت از همه اینها بالاتر است» (وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْم عَلى أَلاّ تَعْدِلُوا.»

بار دیگر به خاطر اهمیت موضوع روى مسأله عدالت تکیه کرده، مى فرماید: (عدالت پیشه کنید که به پرهیزگارى نزدیک تر است» (اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى.»

و از آنجا که عدالت، مهمترین رکن تقوا و پرهیزگارى است، براى سومین بار به عنوان تأکید اضافه مى کند: (از خدا بپرهیزید; زیرا خداوند از تمام اعمال شما آگاه است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»

تفاوتى که میان این آیه و آیه اى که در سوره «نساء» آمده است، از چند جهت مى باشد:

نخست این که: در آیه» نساء«، دعوت به قیام به عدالت و گواهى دادن براى خدا شده، اما در اینجا دعوت به قیام براى خدا و گواهى دادن به حق و عدالت شده.

شاید این تفاوت به خاطر آن باشد که در آیه «نساء»، هدف این بوده که گواهى ها براى خدا باشد نه براى بستگان و خویشاوندان و نزدیکان، اما در اینجا چون سخن از دشمنان در میان بوده تعبیر به گواهى به عدالت و قسط شده، یعنى نه به ظلم و ستم.

دیگر این که: در سوره «نساء»، اشاره به یکى از عوامل انحراف از عدالت شده و در اینجا اشاره به عامل دیگرى، در آنجا حبّ افراطى بى دلیل، و در اینجا بغض افراطى بى جهت، ولى هر دو در موضوع پیروى از هوا و هوس که در سوره «نساء» با جمله: «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا» آمده است جمعند، بلکه پیروى از هوا سرچشمه وسیع ترى براى ظلم و ستم است; زیرا گاهى ظلم و ستم به خاطر هوا پرستى و حفظ منافع شخصى است نه به خاطر حب و بغض دیگران.

بنابراین، ریشه واقعى انحراف از عدالت، همان پیروى از هوا است که در گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امیر مؤمنان(علیه السلام) چنین آمده است»:  أَمَّا اتِّباعُ الْهَوى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ: «هواپرستى شما را از حق باز مى دارد.(1)

* * *

سپس، در آیه بعد ـ طبق سنت قرآن ـ که پس از احکام خاصى براى تأکید و تکمیل آن اشاره به قوانین و اصول کلّى مى کند، در اینجا نیز براى تأکیدِ مسأله اجراى عدالت و گواهى به حق چنین مى فرماید: (خداوند به کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام مى دهند، وعده آمرزش و پاداش عظیم داده است» (وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظیمٌ. »

* * *

در مقابل:)کسانى که خدا را انکار کنند و آیات ما را تکذیب نمایند از اصحاب دوزخند» (وَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَحیمِ.»

قابل توجه این که: آمرزش و اجر عظیم به عنوان یک وعده الهى در آیه ذکر شده و فرمودهوَعَدَ اللّهُ... ولى کیفر دوزخ به صورت نتیجه عمل بیان شده، مى فرماید:

»کسانى که داراى چنین اعمالى باشند، چنان سرنوشتى خواهند داشت«این، در حقیقت اشاره به مسأله فضل و رحمت خدا در مورد پاداش هاى سراى دیگر است، که به هیچ وجه برابرى با اعمال ناچیز انسان ندارد، همان طور که مجازات هاى آن جهان جنبه انتقامى نداشته، بلکه نتیجه خود اعمال آدمى است.

ضمناً تعبیر به» أَصْحابُ الْجَحِیْم« با توجه به این که اصحاب به معنى یاران و ملازمان مى باشد، دلیل بر آن است که آنها ملازم دوزخ خواهند بود، ولى این آیه به تنهائى نمى تواند دلیل بر مسأله» خلود« باشد ـ آن چنان که در تفسیر» تبیان«و »مجمع البیان « و تفسیر» فخر رازى« آمده است(2) ـ زیرا ملازمت ممکن است دائمى باشد و ممکن است مدتى به طول بیانجامد و سپس قطع شود، چنان که تعبیر به« اصحاب السفینه: «یاران کشتى که درباره سرنشینان کشتى نوح در قرآن آمده است دائمى نبوده.

البته شک نیست که کفار خلود در دوزخ دارند ولى در آیه فوق از آن سخنى نرفته، بلکه از آیات دیگرى استفاده مى شود.(3)

* * *

 

نکته:

عدالت، یک رکن مهم اسلام

کمتر مسأله اى در اسلام است که به اهمیت عدالت مورد توجه باشد; زیرا مسأله »عدل« همانند مسأله »توحید« در تمام اصول و فروع اسلام ریشه دوانده، یعنى همان طور که هیچ یک از مسائل عقیده اى و عملى، فردى و اجتماعى، اخلاقى و حقوقى، از حقیقت توحید و یگانگى جدا نیست، همچنین هیچ یک از آنها را خالى از روح » عدل«نخواهیم یافت.

بنابراین، جاى تعجب نیست که «عدل» به عنوان یکى از اصول مذهب و یکى از زیر بناهاى فکرى مسلمانان شناخته شود، گر چه عدالتى که جزء اصول مذهب است یکى از صفات خدا است، و در اصل خداشناسى که نخستین اصل از اصول دین است مندرج مى باشد، ولى ممتاز ساختن آن بسیار پر معنى است و به همین دلیل، در مباحث اجتماعى اسلام روى هیچ اصلى به اندازه عدالت تکیه نشده است.

ملاحظه احادیثِ زیر به عنوان نمونه براى درک اهمیت این موضوع کافى است.

پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

اِیّاکُمْ وَ الظُّلْمَ فَاِنَّ الظُّلْمَ عِنْدَ اللّهِ هُوَ الظُّلُماتُ یَوْمَ الْقِیامَةِ: «از ظلم بپرهیزید; زیرا در روز رستاخیز که هر عملى به شکل مناسبى مجسم مى شود، ظلم در شکل ظلمت تجسم خواهد یافت و پرده اى از تاریکى، اطراف ظالمان را فرا خواهد گرفت.(4)»

و مى دانیم هر خیر و برکتى هست در نور است، در حالى که ظلمت، منبع هرگونه عدم و فقدان مى باشد.

و در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده است:

بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّمواتُ وَ الأَرْضِ: «آسمان ها و زمین بر اساس عدل استوارند.(5)»

این تعبیر، رساترین تعبیرى است که درباره عدالت ممکن است بشود، یعنى نه تنها زندگى محدود بشر در این کره خاکى بدون عدالت بر پا نمى شود، که
سر تا سر جهان هستى و آسمان ها و زمین همه، در پرتو عدالت و تعادل نیروها و قرار گرفتن هر چیزى در مورد مناسب خود برقرار هستند و اگر لحظه اى، و به مقدار سر سوزنى، از این اصول منحرف شوند، رو به نیستى خواهند گذارد.

شبیه همین مضمون را در حدیث معروف دیگرى مى خوانیم که مى فرماید:اَلْمُلْکُ یَبْقى مَعَ الْکُفْرِ وَ لا یَبْقى مَعَ الظُّلْمِ: «حکومت ها ممکن است کافر باشند و دوام یابند، اما اگر ظالم باشند دوام نخواهند یافت».(6)

زیرا ستم چیزى است که اثر آن در همین زندگى، سریع و فورى است، توجه به جنگ ها، اضطراب ها، ناراحتى ها، هرج و مرج هاى سیاسى، اجتماعى، اخلاقى و بحران هاى اقتصادى در دنیاى امروز، نیز به خوبى این حقیقت را ثابت مى کند.

اما آنچه باید کاملاً به آن توجه داشت این است که: اسلام تنها «توصیه به عدالت» نمى کند، بلکه مهمتر از آن «اجراى عدالت» است، خواندن این آیات و روایات تنها بر فراز منابر و یا نوشتن در کتب، و یا گفتن آنها در لابلاى سخنرانى ها به تنهائى درد بى عدالتى، تبعیض و فساد اجتماعى را در جامعه اسلامى درمان نمى کند، بلکه آن روز عظمت این دستورها آشکار مى گردد که در متن زندگى مسلمانان پیاده شود.

* * *


1 ـ این حدیث در کتاب «سفینة البحار»، جلد 2، صفحه 728، ماده «هوى» (انتشارات کتابخانه نسائى) از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و در «نهج البلاغه»، خطبه 42 از على(علیه السلام) نقل شده است.

«کافى»، جلد 1، صفحه 44، جلد 2، صفحه 336، و جلد 8، صفحه 58، دار الکتب الاسلامیة ـ«وسائل الشیعه»، جلد 2، صفحه 438، و جلد 16، صفحه 58، چاپ آل البیت ـ «بحار الانوار»، جلد 2، صفحه 106، جلد 32، صفحه 355، جلد 34، صفحه 172، جلد 67، صفحات 77 و 88، جلد 70، صفحات 96، 163 و 298، و جلد 75، صفحه 41.

ـ «مجمع البیان»، جلد 3، صفحه 292، ذیل آیه مورد بحث، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات بیروت، طبع اول، 1415 هـ ق ـ تفسیر «تبیان»، جلد 3، صفحه 463، ذیل آیه مورد بحث، مکتب الاعلام الاسلامى، طبع اول، 1407 هـ ق ـ تفسیر «کبیر فخر رازى»، جلد 11، صفحه 182، دار الکتب العلمیه تهران، طبع دوم.

ـ «جَحِیم» از ماده «جحم» (بر وزن فهم) به معنى شدت برافروختگى آتش است و به همین دلیل نام جهنم، «جحیم» گذاشته شده است.

به آتش هاى سوزان و وسیع دنیا نیز احیاناً «جحیم» گفته مى شود، چنان که در داستان ابراهیم(علیه السلام)مى خوانیم: نمرودیان گفتند: «فَالقُوهُ فِى الْجَحِیْمِ»(صافات، آیه 97).

4 ـ «سفینة البحار»، جلد 2، صفحه 105، ماده «ظلم»، انتشارات نسائى ـ «وسائل الشیعه»، جلد 9، صفحه 42، آل البیت ـ «بحار الانوار»، جلد 70، صفحه 303، و جلد 72، صفحه 309 ـ تفسیر «ابن کثیر»، جلد 3، صفحات 175 و 367، و جلد 4، صفحه 362، دار المعرفة، 1412 هـ ق ـ «درّ المنثور»، جلد 1، صفحه 352، دار المعرفة، مطبعة الفتح جدة، طبع اول، 1365 هـ ق ـ «سنن کبراى بیهقى»، جلد 10، صفحه 243، دار الفکر.

5 ـ تفسیر «صافى»، جلد 5، صفحه 107، مکتبة الصدر تهران، طبع دوم، 1416 هـ ق ـ«کافى»، جلد 5، صفحه 266، دار الکتب الاسلامیة - «عوالى اللآلى»، جلد 4، صفحه 103، مطبعة سید الشهداء قم، طبع اول، 1403 هـ ق - تفسیر «الأصفى»، جلد 2، صفحه 1241، انتشارات دفتر تبلیغات، طبع اول، 1420 هـ ق.

6 ـ «بحار الانوار»، جلد 72، صفحه 331 ـ «امالى شیخ مفید»، صفحه 310، انتشارات جامعه مدرسین قم ـ تفسیر «صافى»، جلد 2، صفحه 477، مکتبة الصدر تهران، طبع دوم، 1416 هـ ق.

تفسیر نمونه

نقول(می گویم):

    آیات فوق آنقدر مبین و گویاست که نیاز به توضیحی بیشتر ندارد، ولی به صورت مصداقی چند نمونه از مسائلی که در مورد اعتدال، میانه، میانه روی، انصاف و در مجموع رفتار عدالت مدارانه  باید یک دولت اسلامی از خود نشان دهد سمع نظر شما می رسانم. البته امیدوارم که آقای روحانی هم این آیات مبین را بدون دست کاری مشاورانش و از روی قرآن مطالعه نمایند لعلّهم تعقلون.

به سخنان زیر توجه کنید:

     این قدر گذشته‌ها را مدام به یاد نیاوریم، برخی سرشان را به پشت گرفته و راه می‌روند، اینگونه راه بروی به زمین خواهی خورد، به جلو و آینده بنگر، ما نیز می‌ترسیم این افراد که همواره به پشت نگاه می‌کنند به زمین بخورند؛ حالا یک وقتی یک کاری صورت گرفت از آن بگذریم. هی می‌خواهیم مسئله را کش داده و یادش کنیم            .

 ۲۴ خرداد ۱۳۹۳ 

   حال پرسش ما از آقای روحانی و کسانی که این سخنان را می نویسند و به ایشان خوراک فکری می دهند این است که آیا این «برخی سرشان را به پشت گرفته و راه می روند» فقط در مورد کسانی ست که خواهان اجرای عدالت در مورد فتنه گران می باشند است و در مورد کسانی که بجای برنامه ریزی برای آینده از دولت گذشته صحبت می کنند صادق نیست. البته اعتدال این بود که کسی را که می خواهی بزنی دست پایش را نبندی و بگزاری او هم از خود دفاع کند.

 

   این نوشته چند روز پیش از اظهارت جنجان برانگیز یا بهتر است بگویی فحاشی های بی ادبانه رئیس جمهور تنظیم شده بود. ولی انصافا احترام گذاشتن به طرف مقابل یکی از مصادیق حتمی اعتدال نیست؟ خوشوقتانه دامن ما افراطی ها از این گونه فحاشی ها پاک است. ما پیرو مکتب کسی هستیم که گفت اگر کسی به بشما گفت یکی بگی ده تا می شنوی تو بگو اگر ده تا بگی یکی هم نمی شنوی.

۲۱ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ

بسم الله الرحمن الرحیم


آیه 75 سوره مبارکه نساء

آیه 75سوره مبارکه نساء

وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـٰذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا ﴿٧٥

(آیه 75 سوره مبارکه نساء)

 ترجمه

چرا در راه خدا، و (براى رهایى) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند، پیکار نمى کنید؟! همان افراد (ستمدیده اى) که مى گویند: « پروردگارا! ما را از این شهر (مکّه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر (و رهایى ببخش); و از سوى خود، براى ما سرپرستى قرار ده; و از جانب خود، یار و یاورى براى ما مقرر فرما» (٧٥)

   تفسیر

در آیه گذشته از مؤمنان به جهاد دعوت شده، و بر ایمان به خدا و رستاخیز و استدلال سود و زیان تکیه گردیده، اما این آیه به جهاد بر اساس تحریک عواطف انسانى دعوت مى کند و مى فرماید: «چرا شما در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکان مظلوم و بى دفاعى که در چنگال ستمگران گرفتار شده اند پیکار نمى کنید» (وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ).(1)

آیا عواطف انسانى شما اجازه مى دهد که خاموش باشید و این صحنه هاى رقّت بار را تماشا کنید.

آنگاه براى شعلهور ساختن عواطف انسانى مؤمنان مى گوید: این مستضعفان همان ها هستند که در محیط هائى خفقان بار گرفتار شده، امید آنها از همه جا بریده است، لذا دست به دعا برداشته و از خداى خود مى خواهند که از آن محیط ظلم و ستم بیرون روند، مى فرماید: «این مستضعفان همان ها هستند که مى گویند: پروردگارا! ما را از این قریه اى که اهل آن ستمگرند به جاى دیگرى منتقل فرما»! (الَّذینَ یـَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظّالِمِ أَهْلُها).

و نیز از خداى خود تقاضا مى کنند که «ولىّ و سرپرستى براى حمایت آنها قرار دهد» (وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً).

«و یار و یاورى براى نجات آنها برانگیزد» (وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً).

در حقیقت، آیه فوق اشاره به این است که: خداوند دعاى آنها را مستجاب کرده و این رسالت بزرگ انسانى را بر عهده شما گذاشته، شما «ولىّ» و«نصیرى» هستید که از طرف خداوند براى حمایت و نجات آنها تعیین شده اید.

بنابراین، نباید این فرصت بزرگ و موقعیت عالى را به آسانى از دست دهید.

* * *

نکته ها:

1 ـ جهاد اسلامى براى به دست آوردن مال، مقام و یا منابع طبیعى و مواد خام کشورهاى دیگر نیست.

براى تحصیل بازار مصرف، و یا تحمیل عقیده و سیاست نمى باشد.

بلکه تنها براى نشر اصول فضیلت و ایمان و دفاع از ستم دیدگان و زنان و مردان بال و پرشکسته و کودکان محروم و ستم دیده است.

و به این ترتیب، جهاد دو هدف جامع دارد که در آیه فوق به آن اشاره شده: یکى «هدف الهى» و دیگرى «هدف انسانى» و این دو، در حقیقت از یکدیگر جدا نیستند و به یک واقعیت باز مى گردند.

2 ـ از نظر اسلام محیطى قابل زیست است که بتوان در آن آزادانه به عقیده صحیح خود عمل نمود.

اما محیطى که خفقان آن را فرا گرفته و حتى انسان آزاد نیست بگوید: مسلمانم، قابل زیست نمى باشد، و افراد با ایمان آرزو مى کنند از چنین محیطى خارج شوند; زیرا چنین محیطى مرکز فعالیت ستمگران است.

قابل توجه این که: «مکّه» هم شهر بسیار مقدس و هم وطن اصلى مهاجران بود، در عین حال، وضع خفقان بار آن سبب شد که از خداى خود بخواهند از آنجا بیرون روند.

3 ـ در ذیل آیه فوق چنین مى خوانیم: مسلمانانى که در چنگال دشمن گرفتار بوده اند براى نجات خویش نخست تقاضاى ولى از جانب خداوند کرده اند و سپس نصیر براى نجات از چنگال ظالمان.

یعنى قبل از هر چیز وجود «رهبر»، سرپرست لایق و دلسوز لازم است و سپس یار و یاور و نفرات کافى.

بنابراین، وجود یار و یاور هر چند فراوان باشد بدون استفاده از یک رهبرى صحیح بى نتیجه است.

4 ـ افراد با ایمان، همه چیز را از خدا مى خواهند و دست نیاز به سوى غیر او دراز نمى کنند، حتى اگر تقاضاى ولىّ و یاور مى نمایند، از او مى خواهند.

* * *


1 ـ «مستضعف» با «ضعیف» فرق روشنى دارد، «ضعیف» کسى است که ناتوان است، ولى «مستضعف» کسى است که بر اثر مظالم و ستم هاى دیگران تضعیف گردیده است، خواه این تضعیف از نظر فکرى و فرهنگى باشد، یا از نظر اخلاقى، یا از نظر اقتصادى و یا از نظر سیاسى و اجتماعى، و به این ترتیب به کارگیرى این واژه تعبیر جامعى است که تمام انواع استعمار را در بر مى گیرد.




    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پس از شنیدن سخنان ۹۰‌دقیقه‌ای نمایندگان تشکل‌ها و گروه‌های دانشجویی، با تحسین روحیه «پرنشاط، مطالبه‌گر، متفکرانه، منتقدانه و در عین حال مسئولانه» جامعه دانشجویی، به تبیین ریشه‌ها و عوامل حوادث دردناک غزه پرداختند و تأکید کردند: این جنایات خارج از تصور،  واقعیت ذاتی رژیم گرگ‌صفت و کودک‌کشی است که تنها علاجش نابودی و از بین رفتن است البته تا آن هنگام، مقاومت قاطع و مسلحانه فلسطینی‌ها و گسترش آن به کرانه باختری، تنها راه مقابله با این رژیم وحشی است. ضمن اینکه دفاع وقیحانه آمریکا و غرب از جنایات صهیونیستها باید به عنوان یک تجربه مهم، در «شناخت، نگاه و برخورد» همه‌ی ما با غرب اثر بگذارد و بفهمیم که واقعیت‌ها و حقیقت آمریکا، همین است و ملت ایران نیز روز قدس با خروش عظیم خود، نشان می‌دهد  که یار مظلوم و دشمن ظالم است.
    رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مصائبی که بر مردم مظلوم غزه می‌گذرد افزودند: این حوادث نمود «سیاست خشونت آشکار و مشت آهنینی» است که رژیم نامشروع و جعلی در عمر ۶۶ ساله خود، بارها و بارها با افتخار و گستاخی آن را به اجرا درآورده است.
    ایشان تأکید کردند: همان‌گونه که امام خمینی می‌فرمود اسرائیل باید از بین برود البته نابودی اسرائیل به عنوان تنها راه علاج واقعی، به معنای از بین بردن مردم یهود این منطقه نیست بلکه برای این کار منطقی، ساز و کاری عملی وجود دارد که جمهوری اسلامی آن را در مجامع بین‌المللی ارائه داده است.
    ایشان افزودند: براساس این ساز و کار مورد پسند ملت‌ها، مردمی که در این منطقه زندگی می‌کنند و اهل و متعلق به آنجا هستند در یک رفراندوم حکومت مورد نظر خود را اعلام می‌کنند و از این طریق، رژیم غاصب و جعلی از بین خواهد رفت.
    رهبر انقلاب افزودند: البته تا زمانی که به یاری پروردگار، این رژیم سنگدل و آدم‌کش نابود شود، برخورد قدرتمندانه و مقاومت قاطعانه و مسلحانه، راه علاج این رژیم ویران‌گر است.  
    ایشان خاطرنشان کردند: کسی گمان نکند اگر موشک‌های غزه نبود رژیم صهیونیستی کوتاه می‌آمد، چرا که در کرانه‌ی باختری موشک یا تفنگ وجود ندارد و تنها سلاح مردم، سنگ است اما این رژیم، مردم آنجا را نیز کشتار و تحقیر می‌کند.
    رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری تحقیر و مسموم شدن یاسر عرفات به دست صهیونیست‌ها افزودند: اشغالگران، حتی ملاحظه سازشکاران را نمی‌کنند و فقط در صورت برخورد مقتدرانه فلسطینی‌ها، احتمال کوتاه آمدن آنها وجود دارد.
    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تلاش صهیونیست‌ها برای آتش‌بس گفتند: رژیمی که خارج از «حد تفکر و تصور بشر» جنایت می‌کند با مقاومت قدرتمندانه‌ی فلسطینی‌ها، بیچاره شده و دنبال     چاره‌ی کار است و این ثابت می‌کند که صهیونیست‌ها فقط زبان قدرت را می‌فهمند.
    رهبر انقلاب افزودند: با توجه به همین واقعیات، ما معتقدیم کرانه‌ی باختری نیز باید مانند غزه مسلح شود و کسانی که علاقه‌مند به سرنوشت فلسطین هستند در این زمینه فعالیت کنند تا رنج و محنت مردم فلسطین، در پرتو دست قدرتمند آنها، و ضعف دشمن صهیونیست، کاهش یابد.
    ایشان حمایت سیاسی از مردم غزه را وظیفه‌ی همه ملت‌های مسلمان و غیرمسلمان خواندند و با اشاره به اعلام تنفر ملت‌ها از رژیم وحشی اسرائیل تأکید کردند: انشاءالله در روز قدس دنیا خروش عظیم ملت ایران را خواهد دید و ملت نشان خواهد داد که انگیزه حمایت از فلسطین، همچنان در این سرزمین اسلامی، قدرتمند و موّاج است.
    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به شعار نه غزه نه لبنان فتنه‌گران افزودند: عده‌ای می‌خواستند با این شعار، حقیقت ملت ایران را معکوس نشان دهند اما مردم نگذاشتند و در روز جمعه نیز بار دیگر نشان خواهند داد که همیشه یار مظلوم و خصم ظالم هستند.
    رهبر انقلاب با انتقاد بسیار شدید از حمایت و دفاع بی‌شرمانه مستکبران و در رأس آنها آمریکا از فاجعه‌آفرینی و خشونت غیرقابل توصیف صهیونیست‌ها افزودند: حوادث غزه، تألم‌بار و غم‌افزاست اما مهم‌تر این است که با نگاهی عمیق‌تر به حوادث جاری غزه، رفتار سلطه‌گران را در این ماجرا مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
    ایشان در همین زمینه خاطرنشان کردند: چند دولت غربی بویژه آمریکا و انگلیس خبیث از جنایاتی که هیچ انسان معمولی هم آن را قبول نمی‌کند، به صراحت دفاع می‌کنند و رئیس جمهور آمریکا در مقابل این همه «کودک‌کشی و ویرانی و زجر و شکنجه» مردم غزه، با منطقی مسخره می‌گوید اسرائیل حق دارد از امنیت خود دفاع کند! اما آیا فلسطینی‌ها حق ندارند از امنیت خود و از زندگیشان دفاع کنند؟
    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: مسئولان کشورهای مستکبر نمی‌فهمند که با دفاع از جنایات صهیونیست‌های پلید و مخرب، آبروی خود و کشورشان را در مقابل ملت‌ها می‌برند و تاریخ در مقابل همدستی آنها با این فجایع، قضاوت سختی خواهد کرد.
    رهبر انقلاب اسلامی با ریشه‌یابی رفتار گستاخانه‌ی غربی‌ها خاطرنشان کردند: دفاع از جنایات صهیونیست‌ها، در نظام لیبرال‌دمکراسی و در منطقی ریشه دارد که از کمترین ارزش‌های اخلاقی برخوردار است و هیچ احساس انسانیتی در آن وجود ندارد.
ایشان در جمع‌بندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: آمریکایی که در قضایای مختلف با جمهوری اسلامی در چالش است واقعیتش همین است که می‌بینیم، ما باید آمریکا را از این ماجرا بهتر بشناسیم و این شناخت به عنوان تجربه‌ای مهم، در برخورد و نگاه و رفتار ما با آمریکا اثر بگذارد و برای ملت ما، دانشجویان، روشنفکران و برای همه‌ی ما به یک معیار تبدیل شود.
    رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: رفتار سلطه‌گران با ظلمی که به مظلومان غزه می‌شود اثبات می‌کند آنها به بشر، حقوق بشر و به انسانیت، مطلقاً هیچ اعتقادی ندارند و هرچه درباره آزادی و حقوق بشر می‌گویند تمسخر آزادی و حقوق بشر است.

دیدار با دانشجویان 1/5/1393

مطالب فوق آنقدر واضح مبرهن هستند که هیچ جایی برای قلم فرسایی و توضیح بیشتر باقی نمی گذارند ولی حیف که عده ای به این آیات روشن الهی و فرامین آسمانی گوشش بده کار نیست. امیدوارم که فلسطینی های این مطالب را بخوانند.

۰۲ مرداد ۹۳ ، ۰۴:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده