این تارنما نوشته های یک افراطی بی سواد، متحجر، بی منطق و ... می باشد که دوست دارد با دیگران تبادل نظر کند.

نصیحت شیطانی؛ سبک سینمای دینی موردعلاقه مسئولان فرهنگی

بسم الله الرحمن الرحیم


آیه 7 سوره مبارکه اعراف


   فضای فرهنگی جهان و به تبع آن ایران آن قدر آشفته است که سخن گفتن و انتقاد از جزئیات و شنیدن این قبیل مرقومات کاری بیهوده و بی نتیجه باشد. از مبانی اندیشه ای علوم انسانی تا کارهای هنری و رسانه وضعیت بغرنجی دارند که فقط ظهور منجی می تواند آن را ریشه کن کند اللّهم عجّل لولیک الفرج .

   سخنی ست درباره دریافت حکمی کلی از یک جزئی. کنکاش در یک جز به صورت یک المان و تعمیم آن روشی ست تحلیل در شناخت یک مفهوم کلی ست. از یک سریال که این شب ها توانسته تا حدودی برای رسانه ملی بیننده جذب کند.هنوز آمار دقیق از مخاطبین منتشر نشده ولی احتمالا در پایان سریال آمار مخاطبین از مرکز تحقیقات صدا و سیما منتشر شود. در هر حال در این ایام پر بیننده ترین سریال صدا و سیماست. پر بیننده  بودن این سریال به مثابه جریان سازی و تاثیرگذاری فرهنگی آن تک اثر نیست بلکه می توان آن را به عنوان جزئی از گفتمان رایج سینمایی اتمسفر فرهنگی ایران دانست. سریالی که قطعا در یاد ها نخواهد ماند ولی یاد آوری آنی ست که پیشینیان از این طایفه طریقت گفته اند.

   اولین نمادی که در این فیلم روحانیت و پرداختن به زندگی طلبگی ست. بینش و ارزش گذاری که این فیلم در مورد روحانی چیست؟ به عبارت دیگر پس از دیدن این قبیل فیلم های نظام ارزش بیننده در مورد رفتن به سمت طلبگی و نهاد حوزه و همچنین معیار روحانی خوب و روحانی بد چیست؟



روحانی خوب روحانی بد


   اولین فیلمی که به صورت صریح به این مسئله پرداخت «زیر نور ماه» بود. زمانی که روحانیت خط قرمز سینما بود و البته نه با دستور بلکه کسی جرأت پرادخت به آن در سینما را نداشت ولی فیلم «مارمولک» دومین فیلم از این دسته بود که پس از آن قباحت اظهار نظر شخصی در مورد روحانیت شکسته شد و خیل فیلم های در مورد روحانیت و فیلم هایی که در فضای طلبگی می گذشت ساخته شد. افرادی که در این زمینه فیلم سازی کردند نه بر آمدگان از حوزه و نه حتی اندیشمندان بیرون از آن بودند بلکه حرّافانی بودند که خودشان هم نمی دانستند که چه می گویند و چه می خواهند بگویند بلکه فقط حرف می زند. این شد  اولین مشخصه آنها ولی نه خطرناک ترین.

   به نظر شما چنین کسی وقتی راجع به روحانیت و به صورت کلی امور دینی فیلم سازی کند چه از تحش در می آید؟

   علم کتل و نصیحت هایی که ظاهری دینی دارند و از آن طرف مفاهیم به شدت التقاطی و انحرافی که در پشت این ظواهر فریبنده پنهان شده اند. شاید خود سازندگان این آثار هم ندانند چه می گویند زیرا اکثر آنها افراد بی سوادی هستند که در طول عمرشان یک کتاب هم نخوانده اند و هر چه می گویند نفسانیات و آرزوها خود در غالب دین است.

سوره بقره آیه 79



   سریالی که در آن نه حرفی از ولایت به عنوان اکمال و اتمام معارف دینی ست و نه حرفی از حب و بغض در راه خداست. بلکه چند نکته اخلاقی نسبی را مطلق جلوه می دهد و متشابهات را محکمات. مرزبندی ها را مخدوش می کند فیمینیست را در پس توجه به زن و خانواده تبلیغ می کند و مردان دین دار را ضایع کننده حقوق خانواده نشان می دهد.

   روحانی خوب در این قماش کسی ست که هوی نفس این گروه را در غالب سخنان و ارزش های دینی بگنجاند. سازندگان خود را بالاتر و برتر از قاطبه روحانیت می دانند در سدد نصیحت روحانیت بر می آیند. مانند فیلم «طلا و مس» که به علمای اخلاق توصیه می کند بجای کتاب خواندن و درس بحث خدمت به خلق را برگزینند و یا بجای منبر رفتن روزی حلال کسب کنند که هم به خانواده خود و هم به مردم خدمت کنند.

   البته که ظاهر این حرف ها بسیار زیباست. مانند ظاهر آنچه شیطان به آدم و حوا گفت:



و یادم اسکن أ نت و زوجک الجنة فکلا من حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجرة فتکونا من الظلمین (19)

فوسوس لهما الشیطن لیبدى لهما ما ورى عنهما من سوءتهما و قال ما نهئکما ربکما عن هذه الشجرة  إ لا أ ن تکونا ملکین أ و تکونا من الخلدین (20)

و قاسمهما إ نى لکما لمن النصحین (21)

فدلئهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة و نادئهما ربهما أ لم أ نهکما عن تلکما الشجرة و أ قل لکما إ ن الشیطن لکما عدو مبین (22)

سوره مبارکه اعراف آیات شریفات19-21

 ترجمه :

19 - و اى آدم تو و همسرت در بهشت ساکن شوید و از هر جا که خواستید بخورید اما به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید شد.

20 - سپس شیطان آنها را وسوسه کرد تا آنچه را از اندامشان پنهان بود آشکار سازد و گفت پروردگارتان شما را از این درخت نهى نکرده مگر به خاطر اینکه (اگر از آن بخورید) فرشته خواهید شد یا جاودانه (در بهشت خواهید ماند)!.

21 - و براى آنها سوگند یاد کرد که من خیرخواه شما هستم !

22 - و به این ترتیب آنها را با فریب (از مقامشان ) فرود آورد، و هنگامى که از آن درخت چشیدند اندامشان (عورتشان ) براى آنها آشکار شد و شروع کردند به قرار دادن برگهاى (درختان ) بهشتى بر یکدیگر تا آنرا بپوشانند و پروردگارشان آنها را ندا داد که آیا شما را از آن درخت نهى نکردم و نگفتم شیطان براى شما دشمن آشکارى است ؟



    روحانیت بی ارزش ترین مسئولیت اجتماعی و هیچ سودی از قبل آن به مردم نمی رسد در لباس روحانیت نمی شود به کسی خدمت کرد و مطالعه در معارف ناب که قرآن و عترت هست هم کاری بی ارزش و بی فایده است. این ماهیت پیامی ست که این آثار القا می کنند. شاید بتوان در یک جمله نظر آنها را در مورد روحانیت اینگونه گفت که آخوند خوب آخوند مرده است.

   افسوس و صد افسوس که متولیان فرهنگی مشتاقانه در حمایت از اینگونه اثار استقبال می کنند. گیرم که به دلیل وقت کم از ژرف اندیشی در مقوله فرهنگ ناتوانند آیا فسق     آشکار آنها را نمی بینند؟



قالیباف


قطعا اگر حمایت های بی دریغ و قربتا الی الله این آقایان از این گروه نبود اصلا شکل نمی گرفتند چه بسا که بتوانند در جامعه گفتمان سازی کنند، پیام شان را یا در رسانه های جمعی مخابره کنند و از طریق کارهای پر خرج و دهن پر کن به قلب مخاطب القا کنند. مخاطبی که باید بفهمد آخوند خوب آخوندی ست که بر مبنای هوی نفس تصمیم بگیرد در حکم خدا سر سخت نباشد. مخاطبی که «خشنٌ فی ذات الله» را «قصاب قریش» بداند و دیانت را بدون سیاست و سیلی خوردن بخواهد.

قالیباف

کلمات بسیاری در این نصیحت های شیطانی از مواضعشان منحرف شده که فقط عنوان ها را اشاره می کنم و خودتان بیاندیشید.

·        روضه خوان و روضه خوانی به عنوان مهم ترین عامل تبلیغ و تثبیت تشیع

·        تخریب کارکتری به نام «حاجی بازاری» به عنوان پیشتیبانان اقتصادی شیعه

·        بی ارزش نشان دادن فقه و فقاهت

·        معرفی اسلام به عنوان عامل بدبختی و عقب افتادگی

·        ...

۲۰ آذر ۹۳ ، ۱۶:۰۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

پیام ثریا برای دوست و دشمن

بسم  الله الرحمن الرحیم


    ثریا نام برنامه ایست که با شعار «دیدبانی برای پیشرفت ایران» که از اسفند سال 90 تا کنون 102 از شبکه یک سیما پخش شده است. سوژه های برنامه نیز مطابق شعارش مربوط به مقولات استراتژیک کشور می باشد.


نشان برنامه ثریا

 

   آخرین قسمت این برنامه 21 آبان و مطابق هر هفته چهارشنبه ساعت 19:40 پخش شد که امیدوار کسی آن را از دست نداده باشد. موضوع این هفته برنامه توان موشکی ایران بود که در مستندی تحت عنوان «7 دقیقه تا اسرائیل» به نمایش گذاشته شد. این مستند را می توان دنباله مستند های  « شکار روباه»، « رودررو با شیطان 1»، «رودررو با شیطان 2» و قسمت قبلی برنامه(102) که با حضورسردارفدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران و فرزندان شهیدان نادر مهدوی و بیژن گرد به بررسی توانمندی وضعیت نظامی ایران در خلیج فارس به اجرا در آمد.


رو در رو با شیطان


رو در رو با شیطان


نبرد ایران با آمریکا


   این مستندها حاوی تصاویر و فیلم های هستند که دارای حیطه بندی بوده و دسترسی به آنها برای هیچ مستندی سازی بدون خواست نهادهای نظامی امکان پذیر نیست. از طرفی اطلاعات و اسنادی در این مستندها افشا می شود که تا پیش از این فقط به صورت مختصر و بدون پوشش رسانه ای در برخی از محافل و از برخی اشخاصی که به صورت محدود به این مسائل اشاره می کردند پوشش داده می شد.


سربازان انگلیسی


    آنچه که روشن است این سری از برنامه ها نه از جنس برنامه هاییست که برای پرکردن آنتن و نه یک برنامه تلویزیونی ست که بدون هیچ هدف خاصی برای سرگرمی و تفریح ساخته می شود. این برنامه، برنامه ای استراتژیک است که حاوی پیام ها و به نوعی می توان گفت جلوه رسانه نظام جمهوری اسلامی ایران است. نقش این قبیل برنامه ها شبیه به نقشی ست که کلیت شبکه cnn برای وزارت خارجه ایالات متحده و bbc  برای امپراطوری بریتانیای صغیر به عهده دارند. در اینجا این نکته حاشیه مطرح می شود که چرا نظام ما از داشتن رسانه ای که به مثابه یک روابط عمومی پیشرفته برای آن تلقی شود محروم است.


سردار فدوی




   حال به این پرسش می رسیم که این مستندها برای چه کسانی چه پیام هایی را به صورت رسانه ای مخابره می کند؟

    

« من همین جا به این مناسبت، این جمله را عرض بکنم: حکام بحرین ادعا کردند که ایران در قضایای بحرین دخالت میکند. این دروغ است. نه، ما دخالت نمیکنیم. ما آنجائی که دخالت کنیم، صریح میگوئیم. ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجه‌اش هم پیروزی جنگ سی و سه روزه و پیروزی جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائی هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است. اما اینکه حالا حاکم جزیره‌ی بحرین بیاید بگوید ایران در قضایای بحرین دخالت میکند، نه، این حرف درستی نیست؛ حرف خلاف واقعی است. ما اگر در بحرین دخالت میکردیم، اوضاع در بحرین جور دیگری میشد!»

خطبه های نماز جمعه 14/11/90



    کمک همه جانبه ایران به لبنان و بالاخص جنبش حزب الله تا پیش از این نیز از دید هیچ ناظر سیاسی پوشیده نبود. تا آنجا که در دیدار با مقام ولایت از ایشان بدلیل کمک به ملت لبنان تشکر می کند(دیدار رئیس جمهور لبنان و هیأت همراه با رهبر انقلاب) ولی هیچ مسئول ایرانی به صورت رسمی نه از حضور بلکه حتی از پیشتیبانی نیز صحبت نمی کرد و بیش تر پیرامون مقاومت مردم لبنان، نقش هدایت فکری انقلاب اسلامی و تاثیر روانی آن، دعوت از دولت های اسلامی و عربی برای حمایت از مبارزه با اسرائیل و مسائل از این دست سخن رانده می شد.( منتخبی از بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد «شکست اسراییل از حزب‌الله لبنان» )


مقام معظم رهبری و سید حسن نصرالله



   آنچه که در دهه فجر سال 90 در گیرو دار بیداری اسلامی اتفاق افتاد اعلام موضوع رسمی نظام جمهوری اسلامی مبنی بر: «ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم» و «هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم». 



البته ایشان پیش از این نیز اشاره کرده بودند:« حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، با اشاره به حمایت‌های همیشگی ملت ایران و نظام اسلامی از هر حرکت عدالت‌طلبانه و ضد استکباری افزودند: هرجا حرکتی علیه امریکا و صهیونیسم روی دهد و هر ملتی که بر ضد دیکتاتوری بین‌المللی امریکا و دیکتاتورهای داخلی قیام کند با حمایت ملت فهیم ایران روبرو خواهد شد.» (دیدار با مسئولان نظام 9/4/90 )


قاسم سلیمانی و مقام ولایت



   ولی این اعلام موضع صریح پیامی برای دوطرف داشت. طرف مقابل باید می فهمید که حریف از موضع انفعال خارج شده و حربه تحریم دیگر فشار اقتصادی نه تنها جمهوری اسلامی را از نیل به هدفش بازنداشته بلکه آنرا مصمم تر کرده و انگیزشی قوه در آن پدید آمده آنهم در شرایطی که حکومت های دست نشانده عربی در بیداری اسلامی و خود امریکا در جنبش وال استریت قرار دارد.







    روی دیگر این سخن مردمی ست که با شنیدن این سخن به وجد آمده و تکبیر می گویند. این طرف نیز مردمی که از فشارهای اقتصادی و نابسامانی های موجود که حاصل درگیری گروهای سیاسی به ظاهر انقلابی می باشند؛ مردمی که مسئولین آمریکایی به صراحت اذعان دارند که هدف از تحریم ها و فشارهای اقتصادی نا امید کردن آنهاست. روی دیگر این اعلام موضع هشدار باش به مسئولینی می دهد که به جز دعواها و بازی های بچگانه و چندش آوری جناهی دغدغه خاطر دیگری ندارند. کسانی که ظاهری انقلاب از خود به نمایش می گذارند و خود را پیرو تفکرات امامی می دانند قائل به رسالتی جهانی برای ملت و دولت ایران بود.


این رویه به شتابی بالا ادامه پیدا کرد. یعنی ابراز دشمنی  نظام جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی .

و اما مهمترین جمله سال ۹۲ از نظر مردم:

    در هفته‌های پایانی سال پیش، سران رژیم صهیونیستی در ادامه تهمت‌های بی‌اساس درباره برنامه هسته‌ای نظامی ایران، بارها جمهوری اسلامی را به حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای تهدید میکردند و دامنه این تهدیدها روز بروز گسترده تر میشد؛ رهبر انقلاب در اولین سخنرانی عمومی سال ۹۲ در مشهد مقدس پاسخ این تهدیدها را اینگونه دادند: «اگر غلطی از آنها [سردمداران رژیم صهیونیستی] سر بزند، جمهوری اسلامی «تل‌آویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد.»





    با رویکار آمدن یک دولت سازشکار و غرب گرا در ایران  زمزمه ها  زمزمه های سازش ایران با آمریکا و کوتاه آمدن از مواضع امام خمینی رحمة الله علیه بیشتر در فضای رسانه های غرب زده شیوع پیدا کرد و اینجا بود که مقام ولایت افکار را متوجه دشمنی ژرف ایران با امریکا بر سر یک موضوع غیر قابل صرف نظر کردند؛ یعنی دشمنی ایران با سگ هارمنطقه  رژیم حرام زاده و صهیونیستی.(+ ، + و + )




   این مواضع باعث شد که اصطلاحی مانند «موشک های اسرائیل زن» ایران بر سرا زبان ها بیفتد. با کمال تاسف باید گفت که مسئولین ایران در فضای جنگ روانی نتوانستند تبلیغات و جلوه مناسب این مواضع را در رسانه ها منتشر کنند. برنامه ای مانند ثریا و مستندی مانند 7 دقیقه تا اسرائیل از این حیث بسیار قابل تامل است. این مستند را فقط مردم ایران نمی بینند بلکه شاید مخاطبین اصلی این برنامه ها مسئولین امنینتی نظامی اسرائیل و دیپلمات های غربی باشند. شبیه سازی که در این مستند به نمایش درآمد ساخته صدا و سیما نبود بلکه ساخته نیروی هوا فضای سپاه بود که به خوبی این پیام را به طرف مقابل می رساند که حتی نقاط حمله احتمالی ایران از مدت ها پیش معلوم است.







   در پایان آرزومندم علاوه بر مقامات رژیم حرامزاده صهیونیستی مسئولین و دیپلمات های غرب زده و واداده کشور ما نیز به دقت این مستند را تماشا کنند ...

۲۲ آبان ۹۳ ، ۱۷:۲۶ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

خدا پرستی یا کدخدا پرستی

بسم الله الرحمن الرحیم


    رئیس جمهور گفت: به ما می‌گویند آیا در مذاکرات هسته‌ای پیروز   می‌شویم؟ من پاسخ می‌دهم که ما پیروز هستیم اینکه نمایندگان یک   کشور در برابر ۶ قدرت بزرگ نشسته‌اند و استدلال می‌کنند، به معنی قدرت یک ملت بزرگ به نام ایران است.

    به گزارش مشرق، حجت‌الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور صبح امروز در هشتمین همایش ملی نخبگان ...

    ...وی ادامه داد: به ما می‌گویند آیا در مذاکرات هسته‌ای پیروز می‌شویم؟ من پاسخ می‌دهم که ما پیروز هستیم اینکه نمایندگان یک کشور در برابر 6 قدرت بزرگ نشسته‌اند و استدلال می‌کنند و قدرت چانه‌زنی سیاسی دارند به معنی قدرت یک ملت بزرگ به نام ایران است ما به امید خداوند در تمام صحنه‌ها پیروز خواهیم بود، اگر تلاش، جهاد و خودباوری در کنار ما باشد.

    بهتر است که سخنان عالی جناب در پاسخ به کسانی که می گویند مذاکرات هیچ دستاوردی نداشته را در یک جمله خلاصه کنیم: «همین که 6 قدرت بزرگ (بخوانید 6 خداوندگار عالی جناب) ما را آدم حساب کرده اند و گذاشته اند سر یک میز در محضرشان آبنبات مورد علاقه مان را لیس بزنیم بزرگترین دستاورد است البته برای کسانی که مانند ما مومن به خداوندگاری کدخدا باشند.»

آری در منطق معتدلین واقع گرای عاقل، عشق به کد خدا چنین است.


آیه شریفه 165 سوره مبارکه بقره


و من الناس من یتخذ من دون الله اندادا یحبونهم کحب الله والذین ءامنوا اشد حبا لله و لو یرى الذین ظلموا اذ یرون العذاب ان القوة لله جمیعا و ان الله شدید العذاب (165)
اذ تبرا الذین اتبعوا من الذین اتبعوا وراوا العذاب و تقطعت بهم الاءسباب (166)
و قال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرامنهم کما تبرءو امنا کذلک یریهم الله اعملهم حسرت علیهم و ما هم بخارجین من النار (167)


ترجمه :


  بعضى از مردم معبودهائى غیر از خداوند، براى خود انتخاب    مى کنند، و آنها را همچون خدا دوست مى دارند، اما آنها که ایمان دارند عشقشان به خدا (از مشرکان نسبت به معبودهاشان) شدیدتر است ، و آنها که ستم کردند (و معبودى غیر خدا برگزیدند) هنگامى که عذاب خدا را مشاهده کنند خواهند دانست که تمام قدرت به دست خدا است ، و او داراى مجازات شدید است (نه معبودهاى خیالى که از آنها مى هراسند).
  در آن هنگام رهبران (و معبودهاى انسانى و شیطانى ) از پیروان خود بیزارى مى جویند و کیفر خدا را مشاهده مى کنند و دستشان از همه جا کوتاه مى شود.
  و (در این موقع ) پیروان مى گویند کاش بار دیگر ما به دنیا برمى گشتیم تا از این پیشوایان گمراه بیزارى جوئیم آنچنان که آنها امروز از ما بیزارى جستند (آرى ) این چنین خداوند اعمال آنها را بصورت حسرتزائى به آنها نشان مى دهد و هرگز از آتش (دوزخ ) خارج نخواهند شد.



   به یاد آورید هنگامه انتخابات را که حجم عظیمی از ضد تبلیغات را علیه سعید جلیلی که با چه دلائل و بیناتی  ارائه می کردند. البته بهتر است بگویم علیه تفکر و اندیشه ایشان. حتما شما هم به مانند من گزاره هایی مانند «مذاکرات جای واقع بینی ست» را به کرات از والهین تمدن غرب و آمریکا شنیده اید. آنها واقع گرا هستند و ما افراطی های آرمان گرا. آنها عاقلین خردورز هستند و ما هم مجانین عاشق پیشه. ولی حال یکی از این مجانین می خواهد چند سوال از عاقلین بپرسد. همان عاقلینی که تخصص گرا هستند نه ایدئولوژی فقط گاهی وقت ها معدن را با دره اشتباه می گیرند ! همان عاقلینی تخصصشان مذاکره است و دیپلماسی را عرصه اندیشه های ایدئولوژی نمی دانند فقط گه گاهی یک کارشناس هسته ای را نفر دوم فرانسه تشخیص می دهند !

   با کدام منطق عاقلانه ای نشستن پای یک میز با قدرت های بزرگ یک پیروزی ست؟

   آیا هدف از  مذاکره جز گرفتن امتیاز و به دست آوردن منافع ملی ست؟

   کدام استراتژی در مقابل آنها باعث شده ست که به قول شما به استدلال شما گوش دهند؟

   حرفهای عاشقانه شما با کدام منطق و عقل سلیم بشری قابل جمع است؟ طوری درباره این کدخدا صحبت می کنید که گویی خدا یا چیزی برتر از اوست. در منطق شما جملاتی که عرفا در مورد باری تعالی را می گویند در مورد این کدخدا گفته می شود. این که با او صحبت کردن یک افتخار است !

   ولی عقل مجانین و حاشیه نشینانی که شما بیکار و بی سوادشان می خوانید و آنها را موجب آسیبها و کاستی ها می خوانید به شما اینگونه پاسخ می دهد:


آیه 23 سوره مبارکه یس


و جاء من اقصا المدینة رجل یسعى قال یقوم اتبعوا المرسلین (20)
اتبعوا من لا یسلکم اجرا و هم مهتدون (21)
و ما لى لا اعبد الذى فطرنى و الیه ترجعون (22)
ء اتخذ من دونه ءالهة ان یردن الرحمن بضر لا تغن عنى شفاعتهم شیا و لا ینقذون (23)
انى اذا لفى ضلال مبین (24)
انى ءامنت بربکم فاسمعون (25)
قیل ادخل الجنة قال یلیت قومى یعلمون (26)
بما غفر لى ربى و جعلنى من المکرمین (27)
و ما انزلنا على قومه من بعده من جند من السماء و ما کنا منزلین (28)
ان کانت الا صیحة واحدة فاذا هم خامدون (29)
یحسرة على العباد ما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزؤ ن (30)


ترجمه :

 مردى (با ایمان ) از نقطه دور دست شهر با شتاب فرا رسید، گفت : اى قوم من ! از فرستادگان خدا پیروى کنید.
 

از کسانى پیروى کنید که از شما اجرى نمى خواهند و خود هدایت یافته اند.
 

من چرا کسى را پرستش نکنم که مرا آفریده است ؟ و همگى به سوى او بازگشت مى کنید.
 

آیا غیر از او معبودانى را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانى به من برساند شفاعت آنها کمترین فایده اى براى من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد.
 

اگر چنین کنم من در گمراهى آشکارى خواهم بود.

(به همین دلیل ) من به پروردگارتان ایمان آوردم ، به سخنان من گوش فرا دهید.

)سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد وارد بهشت شو گفت ایکاش قوم من مى دانستند.
 

که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامى داشتگان قرار داده است .
 

ما بعد از او بر قوم او هیچ لشکرى از آسمان نفرستادیم و هرگز سنت ما بر این نبود.
 

فقط یک صیحه آسمانى بود! ناگهان همگى خاموش شدند!!
 

افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبرى براى هدایت آنها نیامد مگر اینکه او را استهزاء مى کردند.

سوره مبارکه یس آیات شریفه20-30


۲۹ مهر ۹۳ ، ۲۳:۵۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

روشنفکر صلح طلب

بسم الله الرحمن الرحیم

اروپای قرن نوزده میلادی؛ تقریبا این قرن آغاز ظهور شخصیت های مرجع اروپایی بود که به نوعی (البته نه در تعریف دقیق آکادمیکی) به عنوان روشنفکران از آنها یاد می شد. در برخی موارد جایگاه این افراد در اذهان جهان سومی ها جایگاه پیامبر گونه بود.






حالا دیگر اروپا صاحب همه جهان شده بود و برای حفظ آن نیاز به سلطه هژمونیک داشت و این سلطه توسط همین گروه اعمال می شد.



کارل مارکسپیکاسو


از آگاست کنت و کارل مارکس فیلسوف گرفته تا تلستوی رمان نویس شخصیت هایی که اینبار نه با گلوله و باروت بلکه با کاغذ و مرکب به مردم عقب مانده جهان سوم عرضه می شدند. شخصیت های که نه بر تن و بازو بلکه در اذهان عقب مانده جهان سومی نفوذ می کردند.

این سیر گذشت و در سده هجده میلادی اروپا جهان را به جنگ کشاند. خونین ترین جنگ بشری که حاصل به اصطلاح مدرنیسم اروپایی بود. جنگی که مردم بی طرف برای طرف های قدرت طلب به خاک و خون کشیده شدند.


این جا بود که حس ضد جنگ در عمق وجود برخی از اروپاییان رسوخ کرده بود. البته این حس برای یکی از این طرف ها خیلی خوب بود، برای طرف پیروز. تا دیگر کسی به سرش نزند که به خط قرمز قدرت پیروز نزدیک شود و با براه انداختن جنگی دیگر نظم موجود را برهم زند.

در این مقطع موجی از آثار ضد جنگ توسط غالبا نویسنده های اروپایی در سطح جهانی تولید شد. هنرمندانی در رشته های مختلف به تولید آثار ضد جنگ پرداختند نقاشی، موسیقی، رمان و... . این آثار به همراه پدید آورندگانشان جریانی نخبه در سطح هنرمندان و برخی از شخصیت های دانشگاهی براه انداختند. همچنین در کنار آنها سازمان ها و گروه های مردم نهاد بین المللی نیز بوجود آمد که در سراسر جهان فعالیت های به اصطلاح بشر دوستانه و صلح طلبانه انجام می دادند. کشورهای در حال توسعه نیز از این رویه پیروی کردند. در این کشورها هنرمندان و نخبگانی پیدا شدند که به تقلید کورکورانه از اروپاییان پرداختند و سعی کردند که کاریکاتوری از آنها تبدیل شوند.

در مزایا این جریان برای طرف پیروز حرف های بیشماری می توان زد ولی به اختصار اشاره ای کلی به آن می کنیم. برای درک مزایای آنها برای صاحبان قدرت. به برخی از ویژگی های آنها اشاره مختصر می اندازیم.

شاکله کلی این جریان نه هنر، نه صلح طلبی، نه انسان دوستی و نه هیچ چیز دیگر بلکه شاکله و شناسنامه این جریان «ابتذال» است. البته هستند کسانی که حقیقتا برای صلح و ریشه کنی فساد در جهان تلاش می کنند ولی منظور ما از این جریان همان جریان های روشنفکری شناسنامه داری ست که مورد حمایت مادی و معنوی صاحبان قدرت می باشد.

آنچه در رفتارشناسی این جریان بوضوح روشن است ابتذال فاحش اخلاقی ست. البته خیلی نمی شود این مسئله بیان کرد. فقط همین بسنده می کند که از فلاسفه گرفته تا سینماگران این جریان دچار انحراف اخلاقی فاحشی می باشند که بیشتر از این نمی شود در این زمینه توضیح داد.

نکته دوم درمورد این گروه وابستگی اقتصادی ست. این گروه علی رقم ظاهر منتقدانه ای که به حکومت ها دارند از لحاظ اقتصادی به آنها وابسته هستند.

نکته دیگر علاقه جنون وار این گروه به خود نمایی و مصلح نشان دادن خود است. این ویژگی باعث هرچه دور تر شدن آنها از مردم شده است.

در قرآن به زیبایی چهره آنها ترسیم شده است:


بقره 11



بقره 12



و هنگامى که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید!» مى گویند: «ما فقط اصلاح کننده ایم»! (١١)
آگاه باشید! اینها همان مفسدانند; ولى نمى فهمند. (١٢)


حال به پرسش اصلی بحث می رسیم؛ وجود همچین گروه انگل صفتی برای صاحبان قدرت چه سودی دارد؟

آیا حس ضد جنگ به ظهور در مردم آسیب دیده از جنگ نشأت گرفته از فطرت آنها بود یا هدایت روشنفکران؟  

طبیعی ست هر انسانی با عقل و فطرت انسانی خود از وقتی ویرانی جنگی که برای او سودی نداشته را می بیند از آن متنفر می شود.

اما این تنفر مردم را در مقابل چه گروهی قرار می دهد؟

مردم که می بینند صاحبان قدرت ها برای جاه طلبی های بی حد مرز خود جنگی براه انداخته اند که جز ضرر چیزی برای آنها نداشته از چه کسانی متنفر می شوند؟

در اینجاست که احتیاج به روشنفکران برای صاحبان قدرت از نان شب واجب تر است.

اگر این امواج اجتماعی فطری در مسیر طبیعی و عقلانی خود پیش روند چه اتفاقی می افتد؟

راه مقابله با این امواج و یا بهتر بگوییم چگونه می شود بر روی این امواج «موج سواری» کرد؟

عده ای از اشخاص منزوی با هدایت  مستمری دهندگانشان خود را به عنوان نماد این امواج معرفی می کردند و از طریق حمایت های معنوی صاحبان قدرت برآن شدند تا هر رقیبی را از صحنه به درکنند.

اما در ایران

جریان روشنفکری در ایران ریشه در افراد عیاش و دائم الخمری ست که با وابستگی به درباری قجری به بهانه های مختلف راهی اروپا شدند. عیش و نوش ها و میگساری در میکده های اروپایی آنها را مسخ تمدن غربی کرد. این جریان به محض ورود به ایران مروج غرب پرستی شدند به طوری که مهم نبود که اروپاییان چه می گفتند بلکه مهم آن بود که آنها می گفتند. در این صورت هر چه از غرب می رسید برای آنها وحی منزل بود.

با نفوذ که این جریان در دربار داشت کمک قدرت را بدست گرفت شروع به گفتمان سازی کرد.

این عقبه جریان هنری بود که در اواخر سلطنت پهلوی زیر چتر ملکه فاسده این حکومت به موج نو تبدیل شد و سعی کردند خود را به عنوان طلایه داران ارزش های انسانی و صلح معرفی کنند.

متأسفانه این جریان پس از انقلاب ابتدا سالوسانه خود را در صفوف انقلاب جای داد ولی امروز دیگر پرده از چهره برداشته است.

همین چند روز پیش یکی از همین ایادی از سر حسادت به حاتمی کیا گفته بود:« من از ارزش‌های انسانی صحبت می‌کردم و تو جوان‌ها را دعوت به جنگی می‌کردی که هیچ مفهومی نداشت.»

کسی که از تمدنی دفاع می کند که در یک لحظه صد ها هزار نفر را در هیروشیما و ناکازوکی کشت از ارزش های انسانی و جنگی بی مفهوم صحبت می کند.

تأثیر این جریان در مردم کشوری مانند ایران بسیار اندک بوده است و مهم ترین خاصیت این جریان همین لوده کردن ارزش های انسانی می باشد. وقتی فساد طلبی را در نظر مردم صلح طلبی معرفی کنند باعث لوث شدن صلح و اصلاح در نظر عموم می شود.

بعدا راجع به انواع حمایت های مادی و معنوی غرب از این جریان بحث خواهیم کرد ولی آنچه مهم اخذ رویکرد افشا گران توسط جریان های شریف و اصیل نسبت به اینها می باشد.

۱۴ مهر ۹۳ ، ۱۶:۳۷ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

چرا علامه مصباح

بسم الله الرحمن الرحیم

    یونس ابن یعقوب – یکی از اصحاب حضرت صادق (علیه السلام) - نقل می‌کند که:

    نزد امام صادق (علیه السلام) بودم که مردی از اهل شام پیش حضرت آمد و گفت: من علم کلام و فقه و فرائض(1) می‌دانم و برای مباحثه با اصحاب شما آمده‌ام.

    امام به من گفتند: بیرون برو و هر کس از متکلمین را دیدی بیاور.

    ... حمران ابن اعین، احول، هشام ابن سالم و قیس ابن ماصر، که همه متکلم و از اصحاب امام بودند، در خیمه حاضر شدند. پس از مدتی هشام بن حکم نیز وارد شد. هشام در آغاز جوانی بود و همه اصحاب از او بزرگتر بودند. امام صادق (علیه السلام) او را به نزد خویش دعوت کردند و برایش جا باز نمودند و فرمودند: هشام با دل و زبان و دستش یاور ماست...

     از حسن بن ابراهیم از یونس بن یعقوب روایت مى‏کند که: در نزد حضرت امام جعفر صادق علیه السلام جماعتى از اصحاب بودند که از آنجمله حمران بن أعین و محمّد بن نعمان و هشام بن سالم و طیّار و جماعتى که در میان آنان جوانى برومند بنام هِشام بن حَکَم [1] بود.

    حضرت به هشام بن حکم فرمودند اى هشام! آیا خبر مى‏دهى به ما از آن مناظره و مکالمه‏اى که بین تو و بین عمرو بن عبید واقع شد؟

    هشام گفت: یا بن رسول الله مقام و منزلت تو بالاتر از آنست که من در مقابل شما لب بگشایم، و مناظره خود را باز گویم، من از شما حیا مى‏کنم و در پیشگاه شما زبان من قادر به حرکت و سخن گفتن نیست.

    حضرت فرمودند: زمانیکه شما را به کارى امر نمودیم باید بجا آورید!

    هشام در این حال لب به سخن گشود و گفت داستان عَمرو بن عُبید و جلوس او در مسجد بصره و گفتگوى او با مردم به من گوشزد شد، و بر من بسیار ناگوار آمد؛ براى ملاقات و مناظره با او حرکت نموده و به بصره وارد شدم...

 

    تجسیم به‌معنای اطلاق جسم بر خالق هستی، یکی از مفاهیم جنجالی کلام اسلامی است. در باب پیشینة تاریخی تجسیم و نفوذ اندیشه‌هایی از این دست باید گفت تجسیم در اندیشة فرق دیگر مجال بروز و ظهور بیشتری داشته است، اما معتزلیان نخستین به هشام‌بن حکم، متکلم بزرگ عصر امامت نسبت تجسیم داده‌اند. این نسبت کانون توجه فرق‌نگاران غیرشیعی و نیز برخی محدثان شیعی قرار گرفته و آن را در آثار خود آورده‌اند. باتوجه به نوشته‌ها و آثار و مباحثات پیشین کلامی، باید معتزله را نخستین نسبت‌دهندگان دانست. در علل و چرایی این نسبت، برخی محققان به انگیزه‌ها و رقابت و کینه‌جویی معتزله اشاره کرده‌اند. ادعای معتزله علاوه بر منابع غیرشیعی، بر آثار شیعی نیز اثر گذاشته است. پیامد این نسبت را می‌باید ابهام در شخصیت هشام شمرد. برای نمونه دست‌کم بیش از پنج روایت در اصول کافی و روایاتی در ‌توحید صدوق و رجال کشی، در زمینة نسبت تجسیم به هشام وارد شده است. دربارة هشام کمتر نوشته و یا پژوهشی را می‌توان یافت که به اثبات و یا نفی این موضوع نپردازد.

منبع: نقش معتزله در تخریب شخصیت هشام ابن حکم و نسبت دادن تجسیم به او و تأثیرآن بر محدثان شیعی



    بعد از دوران سازندگی که اداره کشور به دست لیبرال های غرب زده افتاده بود این بار دیگر نوبت به آن رسید که انقلاب را از ریشه بزنند و آن هم با استحاله ایدئولوژیک نظام. انقلاب رفرمیستی که در اتحادیه جماهیر شوروی افتاد خوابی بود که برای جمهوری اسلامی نیز دیده شد. اصلاح طلبی نه به معنی اصلاح نواقص اجرایی و ساختاری نظام بلکه به معنای اصلاح ایدئولوژی نظام یعنی «ولایت فقیه».

  علی رقم همه برنامه ریزی های منسجم و حساب شده طراحان نقشه آنها به ثمر ننشست. فقط به یک دلیل «هوشیاری رهبر انقلاب».


مقام معظم رهبری



  طراحان به خیال خود همه را در غفلت می دیدند غافل از این که رهبر انقلاب همه نقشه های آنها را رصد می کرد و اقدامات متناسبی انجام دادند. البته با مقایسه توان و پشتکار طراحان و از این طرف حجم کمی مدافعان انقلاب اسلامی می شود عبور از و بلکه پیروزی در این کارزار را چیزی شبیه معجزه توصیف کرد.


   در این مقطع آن کس که به فریاد «أین عمار» رهبری پاسخ داد «علامه مصباح یزدی » بود. تقریبا از این  زمان بود که علامه مصباح به عنوان یک شاخص در بین نیروهای فکری درآمد. با حمایت های و تعریف و تمجید رهبری از ایشان و همچنین میدان داری شاگردان ایشان در بین نیروهای طرفدار ولایت فقیه و از طرف دیگر توهین و تخریب های مکرر بعلاوه ترور شخصیت سنگین ایشان از سوی عناصر جبهه مقابل «رایة السلام» انقلاب ما شناخته شد.



علامه مصباح یزدی



علامه مصباح یزدی



   پرسش این است که نقش حضرت علامه در انقلاب ما چیست؟ به عبارت دیگر دلیل این جبهه بندی بر سر ایشان چیست؟ زیرا ایشان از طرفی توجه رهبر انقلاب را به خود جلب کرده است و از طرفی دشمنی اغیار.

   پاسخ این پرسش را می توان از سیره رفتار امام صادق (علیه السلام) نسبت به جناب «هشام ابن حکم» دریافت. یک متکلم که کم سن و سال ترین شاگرد است بیشترین احترامات را از جانب حضرت متوجه می شود. آری یک متکلم یعنی کسی که مفاهیم وحیانی و معرفتی دینی را به صورت عقلی اثبات می کند و سپس آن را به صورت گفتمانی در بین توده ها منتشر می کند. سیره رفتاری امام صادق (علیه السلام) نه از روی تعارف های قراردادی رایج بین ما بلکه نمایان گر معیار دینی ست. رفتار ایشان به هر کس نشان از اهمیت جایگاه شخصی و نوعی وی در دین دارد.

   شخصیت های به مانند جناب هشام و علامه مصباح هیچگاه از تیغ تیز حسادت ها و کینه ها مصون نمی مانند. دشمن بخوبی می داند که برخورد سخت با اینگونه شخصیت ها نتها موجب کاستی از شأن منزلت و نفوذ کلام آنها نمی شود بلکه موجب رسوایی خودش می گردد. به همین دلیل به ترور شخصیت روی می آورد. خیلی پیش تر از امثال هاشمی رفسنجانی بودند گروههای منسجمی که شب روز به تخریب ایشان می پرداختند ولی« و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انک على کل شى ء قدیر» (آل عمران 26)

۰۲ مهر ۹۳ ، ۱۳:۳۱ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

توهم جدید، گشت های موتوری انصار حزب الله

بسم الله الرحمن الرحیم

 

    پیش از این درباره توهم توطئه حرف هایی زده شد. البته منابع یادداشت پیش بسیار پیش و پا افتاده بود. در این مورد برای آن که متوجه میزان اهمیت این پدیده افکار عمومی شوید شما را به خواند کتاب «آمریکا شناسی» پرفسور مولانا دعوت می کنم. با خواندن تحلیل روانی جامعه امریکا به میزان تاثیر این توهمات درشکل دهی افکار و به وجود آوردن یک ترس عمومی پی خواهید برد. حتما می دانید که ایشان یکی از اساتید برجسته علم ارتباطات در جهان است.

    ارجاع دیگر هم به عصای سحر آمیز نظام سرمایه داری یعنی «هالیوود» است. البته می شود گفت که اصلی ترین و قوی ترین صنعت مدیریت افکار هم همین «چوب مقدس» است.


    مرد عنکبوتی، مرد خفاشی، ابر مرد و... . در فیلم های «کمیک استریپ» چه می بینید؟ عده ای شرور که هدف آنها به هم زدن نظم عمومی ست در تلاشند که نظم موجود را بهم بزنند. پلیس و سیستم کلاسیک انتظامی و نظامی قادر به مقابله با این گروهها نیستند و اینجاست که این قهرمان باید با شیوه های غیر کلاسیک و آنارشیستی جلوی هرج و مرج را بگیرد.



    آنچه که در شکل دهی افکار بسیار پر اهمیت است نوع دشمنانی ست که در این گونه سناریوها تصویر سازی 

 می شود. آنچه  که  شما می بینید افراد ایدئولوگی هستند که جهان را بخاطر اندیشه بنیادگرای خود نابود می کنند. 

 مهم نیست این  ایدئولوگ ممکن است  یک  روز کمونیست و یا یک روز بنیادگرایی دینی باشد ولی هر چه است 

 ایدئولوژی لیبرال کاپتالیسم نیست. بلکه نقطه  مقابل این  تفکرات سرمایه داری ست که مردم را نجات می دهد.



   قدرت شست و شوی مغزی دستگاه رسانه ای غرب و بالاخص آمریکا شگفت انگیز است. در ایران گروهای داخلی اپوزیسیون به هیچ وجه  قدرت آفرینش چنین ایده ها و استراتژی ها ندارند بلکه غالبا فضا سازی های زد نظام از داخل اتاق فکرهای خارجی تغذیه فکری و مدیریت می شود. البته کسانی مانند حجاریان در خلق نظریه  و تاج زاده در مدیریت تا حدودی تبحر دارند ولی در مقابل آنچه که از بیرون برای آنها ابلاغ می شود بسیار پیش و پا افتاده است.



    «گشت های موتوری انصار حزب الله» کلید واژه ای برای یک ترس همه گیر و « انصار حزب الله» یک توطئه گر ایدئولوژیک که با اندیشه های بنیادگرای دینی برای آزادی مردم دسیسه ها چیده است و در آخر هم لابد به یک قهرمان کمیک استریپ لیبرال نیاز است که شر آنها را از سر نظم عمومی بکند. البته آنها به یک گروه خاص نیست بلکه همه بنیادگراهای مذهبی را شامل می شود.

   



    اعتماد:  شب پنجشنبه گذشته سخنان وزیر ارشاد که گفته بود؛ «نگرانی‌های جدی‌تر و مهم‌تری از ساپورت‌پوشان داریم» مورد کنایه و تمسخر بخش‌های خبری تلویزیون قرار گرفت. البته در کنار مانورهای تبلیغاتی و اعتراض‌های «خودجوش»، برخی انتقادها و بیانیه‌ها به نظر رویکردی جدی‌تر و «عملی‌تر» دارد. پس از آنکه در روزهای اخیر، بحث «گشت موتوری» انصار حزب‌الله برای برخورد با «بدحجابان» مطرح شد و دبیرکل حزب‌الله هم بی‌پرده اعلام کرد که این گشت‌ها «نیازی به مجوز» ندارد و «ادامه خواهد یافت»، ستاد کل نیروهای مسلح، دیروز در بیانیه‌یی که رویکرد اصلی آن برخورد با «هنجارشکنی‌های اخلاقی و فرهنگی» بود، برای «نقش‌آفرینی» در این زمینه «اعلام آمادگی» کرد و در بیانیه خود هشدار داد: «مجموعه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به ویژه بخش‌های فرهنگی، اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی با تاکید بر اینکه هنجارشکنی‌های فرهنگی از بسترهای تهدید و تضعیف امنیت ملی کشور به شمار می‌رود صیانت از ارزش‌های فرهنگی و دینی و برخورد با هنجارشکنان و مصادیق نقض هنجارهای قانونی و شرعی... را وظیفه خود دانسته و ظرفیت‌های موجود خود را برای کمک در این راستا به کار خواهند گرفت».در تداوم موضع نیز، دیروز ائمه جمعه در خطبه‌های نماز جمعه تهران و شهرهای مختلف، درباره «پوشش» و «حجاب» در جامعه انتقادهای تندی داشته‌اند.


    گیومه های پاراگراف فوق از خود روزنامه است که لینک هم شده. «ادامه خواهد یافت» «نقش‌آفرینی» «اعلام آمادگی» «خودجوش»

    فکر نمی کنم بار معنایی و تصویرسازی که برجستگی کلمات فوق برای خواننده ای که از سال ها پیش نسبت به این عبارات شرطی شده است نیاز به توضیح داشته باشد. در ضمن بهتر است بدانید که در همین دو ماهه اخیر 12 مطلب راجع به این موضوع در این روزنامه کار شده است.

    روزنامه شرق نیز با 3 مطلب  در این مدت از عملیات خیابانی وسیع» انصار حزب‌الله«

    در زیر تصاویری از این گشت های 4000نفری و یا عملیات خیابانی وسیع ! را ببینیم:




 

    اظهر من الشمس  این است که امروز دولتی که جریان سکولار وعده حل مشکلات اقتصادی مردم توسط آن را از دیرباز در بوق و کرنا کرده بود در انجا کار اصلی خود خراب کرده است. نیازی به آمار و ارقام نیست رکود به مرحله ای رسیده است که دیگر از هر بقالی می توان سراغ آن را گرفت. نا رضایتی در از مدیریت فعلی و پیشیمانی از اعتماد به این جریان به اوج رسیده است. در این شرایط به نظر شما چه چیز می تواند فضای روانی جامعه را عوض کند.

  ای مردم مراقب باشید، گروه های بنیادگرا در پی سلب آزادی شما هستند. عده ای موتور سوار زورگ  و در پی سلب آزادی های شما هستند با ما باشید تا آنان را شکست دهیم.

   این انتهای پروپاگاندایست که با تلاشی دراز مدت به صورت یک گفتمان درآمده. جریان سیاسی که مهم ترین کارکردش اداره معیشت مردم است؛ حالا شده قهرمان آزادی بخش توده ها.

   کسانی که به تروریست ها می گفتند:«عبدالمالک جان» حالا می خواهند مقابل افراطی گری بایستند !

   آری هنگامی که ریگی جان وطن پرست و قهرمان آزادی خواهی شود! امر به معروف و نهی از منکر اقدام غیر قانونی و خود جوش می شود !

  

۲۶ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

اگر به عیادت می‌رفتم...

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر به عیادت می رفتم...

آقا

    دلم گرفته بود که صبح خبری رسید«رهبر انقلاب اسلامی صبح روز دوشنبه در یکی از بیمارستانهای دولتی، تحت عمل جراحی پروستات قرار گرفتند که بحمدالله این عمل با موفقیت به پایان رسید.» 


آقا


   در اینجا بود که از عمق دلم ندای الهی ارحم غربتنا و احفظ قائدنا را شنیدم. او نه رهبر بلکه ولی ماست، آری او پدر و مادر ماست، همه کس کار و تنها پناه گاه و تکیه گاه ما در این دریا متلاطم روزگار آخرالزمان است.

آقا


پدر و مادرم به فدای تو خدا سایه تو را از سرم کم نکند.


    اگر به عیادت می رفتم آنقدر گریه می کردم تا بمیرم. این جمله ای بود که یکی از عاشقان  ولایت در سایت نوشته بود. فکر می کنم چه باید بگویم یا چه حرفی برای گفتن دارم ؟ فکر می کنم آیا لاقت این نعمت الهی را داشته ام؟ آیا حق ولایت را ادا کرده ام؟ آیا سرباز درخوری برای این فرمانده بوده ام؟ و هزار آیای دیگر... . فقط یک چیز می توانم بگویم « شرمنده ام ». شرمنده ام و فقط از روی شرمندگی گریه می کنم و خود را ملامت می کنم. بخاطر همه   سستی ها شرمنده ام. بخاطر همه کم کاری ها شرمنده ام. بخاطر همه ضعف ها شرمنده ام. مرا ببخش و دعا کن خدا هم از سر تقصیرات من بگذرد.



تنت به ناز طبیبان نیاز مند مباد

    گفتم لحظه فقط تو را ببینم و فراموش کنم که هستم. آنوقت چه خواهم گفت؟ آنوق هم گریه می کردم تا بمیرم و کسی دیگری بگوید.


ختم شد بر تو چو بر خورشید نور

منطق الطیر و مقامات طیور

۱۹ شهریور ۹۳ ، ۱۹:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

روحانی توهم توطئه دارد یا فرافکنی می کند؟

بسم الله الرحمن الرحیم


    توهم توطئه یا نظریه توطئه یک از مشهورترین تزهای غرب زدگان در مقابل حرکت های استعماری قدرت های غربی ست که کمتر کسی که در فضای فکری ایران با آن آشنایی نداشته باشد. تعاریف متعددی از این تئوری وجود دارد که چند مورد از این تعاریف را در زیر می آوریم.

    تئوری توطئهیا توهم توطئه اصطلاحی است که در ابتدا، وصفی برای هر ادعای دسیسه‌گری بود. با این وجود، امروزه، تئوری توطئه فقط در این معنا به کار می‌رود: تئوری‌ای که رویدادی کنونی یا تاریخی را نتیجهٔ نقشهٔ مخفیانهٔ گروهی دسیسه گر (عموماً قدرتمند) می داند ۱

    در تعریفی دیگر، تئوری توطئه عبارتست از نداشتن اعتقاد یا باورنکردن شکل ظاهری و رسمی رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ۲

     

تئوری توطئه در شکل حاد آن بیانگر این است که تمامی بدبختی‌های عالم در پی اعمال گروهی از افراد پرنفوذ و معمولاً پنهان است. در بیان این مفهوم گفته می‌شود گروه‌های کوچک و تیزهوشی دارای امکانات سیاسی، مالی، نظامی، روانی و علمی در پس تمام حوادث خوب و بد این دنیا هستند  ۳

    علاوه بر اینها این عده نظراتی تحت عنوان تئوری توطئه در ایران دارند که بخشی از آن در زیر به سمع نظر شما می رسد.

    نظریه‌های توطئه

    ایمان به توهم توطئه از نظر پیامدها یا کارکردهای روانی و اجتماعی برای کسانی که به آن اعتقاد دارند، آرامش خاطر می‌آورد و همچون ساز و کارهای دفاعی روانی این فرصت را به آنان می‌دهد تا شانه خالی‌ کنند و همه تقصیرها را به گردن توطئه بیگانه بیندازند. مثلا عقب ماندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را به گردن استعمار بگذارند؛ و یا ناتوانی خویش در اداره امور کشور در لحظات بحرانی و شورش‌ها و انقلاب‌های ناشی از آن را به توطئه پشت پرده بیگانگان منتسب سازند و مسئولیت تاریخی خود را لوث کنند. و یا نابسامانی اقتصادی و سقوط ارزش پول را به توطئه بیگانگان نسبت دهند تا از خود رفع مسئولیت کنند. جامعه شناسان نظریه‌های توطئه در ایران را به دو دسته کلی تقسیم می‌کنند. یکی نظریه‌های توطئه با محوریت سه قدرت برتر جنگ جهانی (روس و انگلیس و آمریکا) و دیگری توطئه دشمنان تاریخی ایران که از زمان تاسیس ایران توسط ایرج به دسیسه چینی بر علیه ایران مشغول بوده‌اند.۳

    علاوه بر تعاریف فوق می توان از زاویه دیگر نیز به این پدیده و یا ایده جامعه شناسانه نگریست. اگر جامعه را به مثابه یک پیکره بنگریم و آن را در مدل بیولوژیک تحلیل کنیم، تحلیل شخصیت کلی افراد می توان آن را تعمیم به کل داد. از روی دیگر این نظریه در مورد یک پدیده روانی اجتماعی می باشد که برای کنکاش و واکاوی آن نیاز به تحلیل یک مدل انسانی می باشد.

    عده ای آن را به «پارانویید» تشبیه می کنند که نوعی اختلال شخصیت مبنی بر ظن همه گیر می باشد.

    به نظر شما آیا می توان این نظریه را به یک «پارانویید» اجتماعی تعبیر کرد؟

شاه کلید فهم و تحلیل پدیده های روانی اجتماعی در مفهومی به نام «افکار عموم» نهفته است. برای پی بردن به ژرفای افکار عمومی توجه به نهادی به نام «رسانه» و «علم ارتباطات» لازم است.

    موشکافی پژوهشی و علمی این موضوعات خارج از مجال این نوشته است ولی می طلبد که متخصصین مختلف در رابطه با این موضوعات به صورت علمی و به دور از غرض های سیاسی به آن بپردازند.

    ولی ما حصل جمع این موضوعات ما را به این مطلب می رساند که به طور کلی  توهم توطئه نه باوری که از طریق عوام به عنوان باور عمومی و یا افکار عمومی شکل می گیرد(به جز موارد اندک) بلکه خطی ست رسانه ای که خود به مثابه توطئه ای برای مقاصد صاحبان آنها دنبال می شود.

    به عبارت دیگر صاحب بان رسانه ها از طریق دامن زدن به هیولای توطئه و جا انداختن آن در افکار عمومی به مقاصد آن می رسند.

با این پیش زمینه می خواهیم به بررسی تزی که دولت پیش گرفته بپردازیم. از این رو قضیه از دو حالت خارج نیست.

1.     به صورت فردی نزدیکان، هم اندیشان و در کل دور بری های رئیس جمهور فضای فکری را برای وی بوجود آورده اند ایشان دچار سوء ظن نسبت به منتدقین شدند و حرف از «اتاق فکر ها» می زنند. با توجه به فضای سیاسی امروز ما اگر ایشان واقعا خودشان این مطالب را قبول داشته باشند دچار پارانویید می باشند.

2.     آنچه که محتمل تر است همان تاثیر گذاری بر افکار عمومی با افشا کردن توطئه های کذایی می باشد. که مقاصد مختلفی برای دولت می تواند داشته باشد.

به طوری کلی قدرت مختلف در شرایطی گوناگون اهداف خاصی از این پروپاگاندا دارند. برای مثال اجرای سیاست های سرکوب گرانه همیشه نیازمند ساختن دشمنی خطرناک می باشد که هر لحظه خوی درندگی اش گل کند. مظلوم نمایی و حق بجانب شدن یکی دیگر از اهداف می باشد.متحد کردن عموم مردم بدون وجود دشمن خارجی امری دشوار است. ایجاد رضایت نسبی ، توجیه نواقص موجود، عوض کردن فضای رسانه ای موجود، انحراف افکار عمومی از مسائلی که باب میل نیست و... از دیگر اهداف توهم پراکنان می باشند.

    بسیاری از موارد فوق می تواند دلیل این توهم پراکنی های دولت و رسانه های نزدیک به آن باشد. توهماتی که یک روز با افشای «اتاق فکرها»ی کذایی و روزی خبر از «گشت های موتوری انصار حزب الله» ، «تندروها» و... که البته شناخته شده ترین آنها واژه نام آشنای «دولت قبل» می باشد.

    حتما دیده اید که همیشه بعد از اینگونه افشاگری های متوهمانه برای چند روز حجم عظیمی از خروجی و خوراک  رسانه ها را به خود اختصاص می دهند. آن هم در مواردی که اتفاقاتی فاجه وار در همین جغرافیا به وقوع پیوسته است. مانند امروز که در حالی که مردم با رکودی بی مانند دسته پنجه نرم می کنند، ایران در دادگاه پرونده کرسنت محکوم می شود و میلیاردها دلار ضرر می کند حال فضا به سمتی مطلوب کشیده می شود.

    در رابطه با این نظریه گفتنی های بسیاری ست. گفتنی های مانند خطر «تروریسم» و خطر«برنامه هسته ای ایران» برای جامعه جهانی که اگر خدا خواست در آینده به آن خواهیم پرداخت.

                                                 

۲۵ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

اعتدال...!!!؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سوره مبارکه نساء135


یأ یها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء لله و لو على أ نفسکم أ و الولدین و الا قربین إ ن یکن غنیا أ و فقیرا فالله أ ولى بهما فلا تتبعوا الهوى أ ن تعدلوا و إ ن تلوا أ و تعرضوا فإ ن الله کان بما تعملون خبیرا

سوره مبارکه نساء 135

اى کسانى که ایمان آورده اید! همواره و همیشه قیام به عدالت کنید. براى خدا گواهى دهید، اگر چه به زیان شما، یا پدر و مادر و نزدیکانتان بوده باشد! (چرا که) اگر او [= کسى که گواهى شما به زیان اوست] غنى یا فقیر باشد، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوا و هوس پیروى نکنید; که منحرف خواهید شد. و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است

ترجمه سوره مبارکه نساء135

عدالت اجتماعى

به تناسب دستورهائى که در آیات گذشته درباره اجراى عدالت در خصوص یتیمان، و همسران داده شده، در این آیه، یک اصل اساسى و یک قانون کلّى درباره اجراى عدالت در همه موارد، بدون استثناء ذکر مى کند و به تمام افراد با ایمان فرمان مى دهد که قیام به عدالت کنند، مى فرماید: (اى کسانى که ایمان آورده اید! کاملاً به عدالت قیام کنید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ»

«قَوّامین» جمع «قوّام» «صیغه مبالغه» به معنى «بسیار قیام کننده» است، یعنى باید در هر حال و در هر کار و در هر عصر و زمان قیام به عدالت کنید، به گونه اى که این عمل خلق و خوى شما شود، و انحراف از آن بر خلاف طبع و روح شما گردد.

تعبیر به «قیام» در اینجا ممکن است به خاطر آن باشد که انسان براى انجام کارها معمولاً باید به پا خیزد، و به دنبال آنها برود، بنابراین «قیام به کار» کنایه از تصمیم، عزم راسخ و اقدام جدى درباره آن است، اگر چه آن کار همانند حکم قاضى احتیاج به قیام و حرکتى نداشته باشد.

و نیز ممکن است: تعبیر به «قیام» از این نظر باشد که قائم معمولاً به چیزى مى گویند که عمود بر زمین بوده باشد و کمترین میل و انحرافى به هیچ طرف نداشته باشد، یعنى باید آن چنان عدالت را اجرا کنید که کمترین انحرافى به هیچ طرف پیدا نکند.

پس از آن براى تأکید مطلب، مسأله »شهادت« را عنوان کرده، مى فرماید: ) به خصوص در مورد شهادت، باید همه ملاحظات را کنار بگذارید و فقط به خاطر خدا شهادت به حق دهید، اگر چه به زیان شخص شما، یا پدر و مادر و یا نزدیکان تمام شود» (شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوالِدَیْنِ وَ الأَقْرَبینَ. »

این موضوع در همه اجتماعات و مخصوصاً در اجتماعات جاهلى وجود داشته و دارد، که معمولاً در شهادت دادن، مقیاس را حبّ و بغض ها و چگونگى ارتباط اشخاص با شهادت دهنده قرار مى دهند، و حق و عدالت براى آنها مطرح نیست.

مخصوصاً از حدیثى که از» ابن عباس« نقل شده استفاده مى شود که: افراد تازه مسلمان حتى بعد از ورود به» مدینه« به خاطر ملاحظات خویشاوندى از اداى شهادت هائى که به ضرر بستگانشان مى شد، خوددارى مى کردند، آیه فوق نازل شد و در این زمینه به آنها هشدار دارد.(1)

ولى ـ همان طور که آیه اشاره مى کند ـ این کار با روح ایمان سازگار نیست، مؤمن واقعى کسى است که در برابر حق و عدالت، هیچگونه ملاحظه اى نداشته باشد و حتى منافع خویش و بستگان خویش را به خاطر اجراى آن نادیده بگیرد.

ضمناً از این جمله استفاده مى شود: بستگان مى توانند با حفظ اصول عدالت به سود یا به زیان یکدیگر شهادت دهند (مگر این که قرائن اتهام به طرفدارى و اِعمال تعصب در کار بوده باشد).

آنگاه به قسمت دیگرى از عوامل انحراف از اصل عدالت، اشاره کرده مى فرماید: نه ملاحظه ثروت ثروتمندان باید مانع شهادت به حق گردد و نه عواطف ناشى از ملاحظه فقر فقیران; زیرا اگر آن کس که شهادت به حق به زیان او تمام مى شود، ثروتمند یا فقیر باشد، خداوند نسبت به حال آنها آگاه تر است، نه صاحبان زر و زور مى توانند در برابر حمایت پروردگار، زیانى به شاهدان بر حق برسانند، و نه فقیر با اجراى «عدالت» گرسنه مى ماند، لذا مى فرماید: «اگر آنها بى نیاز یا مستمند باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنها حمایت کند» (إِنْ یَکُنْ غَنِیّاً أَوْ فَقیراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما).

و باز براى تأکید، دستور مى دهد: «بنابراین از هوا و هوس پیروى نکنید تا مانعى در راه اجراى عدالت ایجاد گردد» (فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا).(2)

از این جمله به خوبى استفاده مى شود: سرچشمه مظالم و ستم ها، هواپرستى است و اگر اجتماعى هواپرست نباشد، ظلم و ستم در آن راه نخواهد داشت!

و بار دیگر، به خاطر اهمیتى که موضوع اجراى عدالت دارد، روى این دستور تکیه کرده، مى فرماید: ) اگر مانع رسیدن حق، به حق دار شوید و یا حق را تحریف نمائید و یا پس از آشکار شدن حق، از آن اعراض کنید، خداوند از اعمال شما آگاه است» (وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً.(3)»

در حقیقت جمله» إِنْ تَلْوُوا« اشاره به تحریف حق و تغییر آن است، در حالى که جمله» تُعْرِضُوا «اشاره به خوددارى کردن از حکم به حق مى باشد و این همان چیزى است که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است.(4)

جالب توجه این که: در ذیل آیه تعبیر به» خبیر« شده است نه» علیم; « زیرا»خبیر« معمولاً به کسى مى گویند که از جزئیات و ریزه کارى هاى یک موضوع آگاه است.

اشاره به این که: خداوند کوچک ترین انحراف شما را از حق و عدالت به هر بهانه و دستاویزى که باشد ـ حتى در آنجا که لباس حق به جانب بر آن مى پوشانید ـ مى داند و کیفر آن را خواهد داد!

آیه فوق، توجه فوق العاده اسلام به مسأله عدالت اجتماعى را در هر شکل و هر صورت کاملاً روشن مى سازد و انواع تأکیداتى که در این چند جمله به کار رفته است، نشان مى دهد که: اسلام تا چه اندازه در این مسأله مهم انسانى و اجتماعى، حساسیت دارد، اگر چه با نهایت تأسف میان عمل مسلمانان، و این دستور عالى اسلامى، فاصله از زمین تا آسمان است! و همین یکى از اسرار عقب ماندگى آنها است.

* * *


1 ـ «المنار»، جلد 5، صفحه 455.

2 ـ جمله «تَعْدِلُوا» ممکن است از ماده «عدالت» و یا از ماده «عدول» بوده باشد، اگر از ماده «عدالت» باشد، معنى جمله چنین خواهد بودفَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى لاِ َنْ تَعْدِلُوا: «از هواپرستى پیروى نکنید تا بتوانید اجراى عدالت کنید».

و اگر از ماده «عدول» باشد، معنى جمله چنین خواهد شدفَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى فِى أَنْ تَعْدِلُوا: «از هواپرستى در مسیر انحراف از حق پیروى مکنید».

3 ـ «تَلْوُوا» از ماده «لَىّ» (بر وزن طى) به معنى «جلوگیرى و تأخیر» است و در اصل، به معنى «پیچیدن و تاب دادن» آمده است.

4 ـ تفسیر «تبیان»، جلد 3، صفحه 356، مکتب الاعلام الاسلامى، طبع اول، 1409 هـ ق ـ«مجمع البیان»، جلد 3، صفحه 213، ذیل آیه مورد بحث، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات بیروت، طبع اول، 1415 هـ ق ـتفسیر «صافى»، جلد 1، صفحه 510، مکتبة الصدر تهران، طبع دوم، 1416 هـ ق ـ «نور الثقلین»، جلد 1، صفحه 561، مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، 1412 هـ ق ـ «جامع البیان»، جلد 5، صفحه 436، دار الفکر بیروت، 1415 هـ ق ـ «درّ المنثور»، جلد 2، صفحه 234، دار المعرفة، مطبعة الفتح جدّة، طبع اول، 1365 هـ ق.

 تفسیر نمونه

سوره مبارکه مائده آیه 8


یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ

 (٨) مائده

اى کسانى که ایمان آورده اید! همواره براى خدا قیام کنید، و از روى عدالت، گواهى دهید. دشمنى با جمعیّتى، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت پیشه کنید، که به پرهیزگارى نزدیکتر است. و از (نافرمانى) خدا بپرهیزید، که خداوند از آنچه انجام مى دهید، آگاه است

(٨)مائده

دعوت اکید به عدالت

این آیه دعوت به قیام به عدالت مى کند و نظیر آن با تفاوت مختصرى در سوره» نساء« آیه 135 گذشت، نخست خطاب به افراد با ایمان کرده، مى گوید:)اى کسانى که ایمان آورده اید! همواره براى خدا قیام کنید! و به حق و عدالت گواهى دهید»! (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ لِلّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ.»

در این قسمت دو دستور سازنده فرد و اجتماع را صادر کرده:

یکى قیام للّه بدون چشم داشت از کسى و یا رسیدن به غنائمى،

و دیگرى شهادت به قسط و عدل که یک جامعه کامل نیازمند این دو است.

پس از آن، به یکى از عوامل انحراف از عدالت اشاره نموده و به مسلمانان چنین هشدار مى دهد: (نباید کینه ها و عداوت هاى قومى و تصفیه حساب هاى شخصى مانع از اجراى عدالت و موجب تجاوز به حقوق دیگران گردد; زیرا عدالت از همه اینها بالاتر است» (وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْم عَلى أَلاّ تَعْدِلُوا.»

بار دیگر به خاطر اهمیت موضوع روى مسأله عدالت تکیه کرده، مى فرماید: (عدالت پیشه کنید که به پرهیزگارى نزدیک تر است» (اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى.»

و از آنجا که عدالت، مهمترین رکن تقوا و پرهیزگارى است، براى سومین بار به عنوان تأکید اضافه مى کند: (از خدا بپرهیزید; زیرا خداوند از تمام اعمال شما آگاه است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»

تفاوتى که میان این آیه و آیه اى که در سوره «نساء» آمده است، از چند جهت مى باشد:

نخست این که: در آیه» نساء«، دعوت به قیام به عدالت و گواهى دادن براى خدا شده، اما در اینجا دعوت به قیام براى خدا و گواهى دادن به حق و عدالت شده.

شاید این تفاوت به خاطر آن باشد که در آیه «نساء»، هدف این بوده که گواهى ها براى خدا باشد نه براى بستگان و خویشاوندان و نزدیکان، اما در اینجا چون سخن از دشمنان در میان بوده تعبیر به گواهى به عدالت و قسط شده، یعنى نه به ظلم و ستم.

دیگر این که: در سوره «نساء»، اشاره به یکى از عوامل انحراف از عدالت شده و در اینجا اشاره به عامل دیگرى، در آنجا حبّ افراطى بى دلیل، و در اینجا بغض افراطى بى جهت، ولى هر دو در موضوع پیروى از هوا و هوس که در سوره «نساء» با جمله: «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى أَنْ تَعْدِلُوا» آمده است جمعند، بلکه پیروى از هوا سرچشمه وسیع ترى براى ظلم و ستم است; زیرا گاهى ظلم و ستم به خاطر هوا پرستى و حفظ منافع شخصى است نه به خاطر حب و بغض دیگران.

بنابراین، ریشه واقعى انحراف از عدالت، همان پیروى از هوا است که در گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امیر مؤمنان(علیه السلام) چنین آمده است»:  أَمَّا اتِّباعُ الْهَوى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ: «هواپرستى شما را از حق باز مى دارد.(1)

* * *

سپس، در آیه بعد ـ طبق سنت قرآن ـ که پس از احکام خاصى براى تأکید و تکمیل آن اشاره به قوانین و اصول کلّى مى کند، در اینجا نیز براى تأکیدِ مسأله اجراى عدالت و گواهى به حق چنین مى فرماید: (خداوند به کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام مى دهند، وعده آمرزش و پاداش عظیم داده است» (وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظیمٌ. »

* * *

در مقابل:)کسانى که خدا را انکار کنند و آیات ما را تکذیب نمایند از اصحاب دوزخند» (وَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَحیمِ.»

قابل توجه این که: آمرزش و اجر عظیم به عنوان یک وعده الهى در آیه ذکر شده و فرمودهوَعَدَ اللّهُ... ولى کیفر دوزخ به صورت نتیجه عمل بیان شده، مى فرماید:

»کسانى که داراى چنین اعمالى باشند، چنان سرنوشتى خواهند داشت«این، در حقیقت اشاره به مسأله فضل و رحمت خدا در مورد پاداش هاى سراى دیگر است، که به هیچ وجه برابرى با اعمال ناچیز انسان ندارد، همان طور که مجازات هاى آن جهان جنبه انتقامى نداشته، بلکه نتیجه خود اعمال آدمى است.

ضمناً تعبیر به» أَصْحابُ الْجَحِیْم« با توجه به این که اصحاب به معنى یاران و ملازمان مى باشد، دلیل بر آن است که آنها ملازم دوزخ خواهند بود، ولى این آیه به تنهائى نمى تواند دلیل بر مسأله» خلود« باشد ـ آن چنان که در تفسیر» تبیان«و »مجمع البیان « و تفسیر» فخر رازى« آمده است(2) ـ زیرا ملازمت ممکن است دائمى باشد و ممکن است مدتى به طول بیانجامد و سپس قطع شود، چنان که تعبیر به« اصحاب السفینه: «یاران کشتى که درباره سرنشینان کشتى نوح در قرآن آمده است دائمى نبوده.

البته شک نیست که کفار خلود در دوزخ دارند ولى در آیه فوق از آن سخنى نرفته، بلکه از آیات دیگرى استفاده مى شود.(3)

* * *

 

نکته:

عدالت، یک رکن مهم اسلام

کمتر مسأله اى در اسلام است که به اهمیت عدالت مورد توجه باشد; زیرا مسأله »عدل« همانند مسأله »توحید« در تمام اصول و فروع اسلام ریشه دوانده، یعنى همان طور که هیچ یک از مسائل عقیده اى و عملى، فردى و اجتماعى، اخلاقى و حقوقى، از حقیقت توحید و یگانگى جدا نیست، همچنین هیچ یک از آنها را خالى از روح » عدل«نخواهیم یافت.

بنابراین، جاى تعجب نیست که «عدل» به عنوان یکى از اصول مذهب و یکى از زیر بناهاى فکرى مسلمانان شناخته شود، گر چه عدالتى که جزء اصول مذهب است یکى از صفات خدا است، و در اصل خداشناسى که نخستین اصل از اصول دین است مندرج مى باشد، ولى ممتاز ساختن آن بسیار پر معنى است و به همین دلیل، در مباحث اجتماعى اسلام روى هیچ اصلى به اندازه عدالت تکیه نشده است.

ملاحظه احادیثِ زیر به عنوان نمونه براى درک اهمیت این موضوع کافى است.

پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:

اِیّاکُمْ وَ الظُّلْمَ فَاِنَّ الظُّلْمَ عِنْدَ اللّهِ هُوَ الظُّلُماتُ یَوْمَ الْقِیامَةِ: «از ظلم بپرهیزید; زیرا در روز رستاخیز که هر عملى به شکل مناسبى مجسم مى شود، ظلم در شکل ظلمت تجسم خواهد یافت و پرده اى از تاریکى، اطراف ظالمان را فرا خواهد گرفت.(4)»

و مى دانیم هر خیر و برکتى هست در نور است، در حالى که ظلمت، منبع هرگونه عدم و فقدان مى باشد.

و در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده است:

بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّمواتُ وَ الأَرْضِ: «آسمان ها و زمین بر اساس عدل استوارند.(5)»

این تعبیر، رساترین تعبیرى است که درباره عدالت ممکن است بشود، یعنى نه تنها زندگى محدود بشر در این کره خاکى بدون عدالت بر پا نمى شود، که
سر تا سر جهان هستى و آسمان ها و زمین همه، در پرتو عدالت و تعادل نیروها و قرار گرفتن هر چیزى در مورد مناسب خود برقرار هستند و اگر لحظه اى، و به مقدار سر سوزنى، از این اصول منحرف شوند، رو به نیستى خواهند گذارد.

شبیه همین مضمون را در حدیث معروف دیگرى مى خوانیم که مى فرماید:اَلْمُلْکُ یَبْقى مَعَ الْکُفْرِ وَ لا یَبْقى مَعَ الظُّلْمِ: «حکومت ها ممکن است کافر باشند و دوام یابند، اما اگر ظالم باشند دوام نخواهند یافت».(6)

زیرا ستم چیزى است که اثر آن در همین زندگى، سریع و فورى است، توجه به جنگ ها، اضطراب ها، ناراحتى ها، هرج و مرج هاى سیاسى، اجتماعى، اخلاقى و بحران هاى اقتصادى در دنیاى امروز، نیز به خوبى این حقیقت را ثابت مى کند.

اما آنچه باید کاملاً به آن توجه داشت این است که: اسلام تنها «توصیه به عدالت» نمى کند، بلکه مهمتر از آن «اجراى عدالت» است، خواندن این آیات و روایات تنها بر فراز منابر و یا نوشتن در کتب، و یا گفتن آنها در لابلاى سخنرانى ها به تنهائى درد بى عدالتى، تبعیض و فساد اجتماعى را در جامعه اسلامى درمان نمى کند، بلکه آن روز عظمت این دستورها آشکار مى گردد که در متن زندگى مسلمانان پیاده شود.

* * *


1 ـ این حدیث در کتاب «سفینة البحار»، جلد 2، صفحه 728، ماده «هوى» (انتشارات کتابخانه نسائى) از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و در «نهج البلاغه»، خطبه 42 از على(علیه السلام) نقل شده است.

«کافى»، جلد 1، صفحه 44، جلد 2، صفحه 336، و جلد 8، صفحه 58، دار الکتب الاسلامیة ـ«وسائل الشیعه»، جلد 2، صفحه 438، و جلد 16، صفحه 58، چاپ آل البیت ـ «بحار الانوار»، جلد 2، صفحه 106، جلد 32، صفحه 355، جلد 34، صفحه 172، جلد 67، صفحات 77 و 88، جلد 70، صفحات 96، 163 و 298، و جلد 75، صفحه 41.

ـ «مجمع البیان»، جلد 3، صفحه 292، ذیل آیه مورد بحث، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات بیروت، طبع اول، 1415 هـ ق ـ تفسیر «تبیان»، جلد 3، صفحه 463، ذیل آیه مورد بحث، مکتب الاعلام الاسلامى، طبع اول، 1407 هـ ق ـ تفسیر «کبیر فخر رازى»، جلد 11، صفحه 182، دار الکتب العلمیه تهران، طبع دوم.

ـ «جَحِیم» از ماده «جحم» (بر وزن فهم) به معنى شدت برافروختگى آتش است و به همین دلیل نام جهنم، «جحیم» گذاشته شده است.

به آتش هاى سوزان و وسیع دنیا نیز احیاناً «جحیم» گفته مى شود، چنان که در داستان ابراهیم(علیه السلام)مى خوانیم: نمرودیان گفتند: «فَالقُوهُ فِى الْجَحِیْمِ»(صافات، آیه 97).

4 ـ «سفینة البحار»، جلد 2، صفحه 105، ماده «ظلم»، انتشارات نسائى ـ «وسائل الشیعه»، جلد 9، صفحه 42، آل البیت ـ «بحار الانوار»، جلد 70، صفحه 303، و جلد 72، صفحه 309 ـ تفسیر «ابن کثیر»، جلد 3، صفحات 175 و 367، و جلد 4، صفحه 362، دار المعرفة، 1412 هـ ق ـ «درّ المنثور»، جلد 1، صفحه 352، دار المعرفة، مطبعة الفتح جدة، طبع اول، 1365 هـ ق ـ «سنن کبراى بیهقى»، جلد 10، صفحه 243، دار الفکر.

5 ـ تفسیر «صافى»، جلد 5، صفحه 107، مکتبة الصدر تهران، طبع دوم، 1416 هـ ق ـ«کافى»، جلد 5، صفحه 266، دار الکتب الاسلامیة - «عوالى اللآلى»، جلد 4، صفحه 103، مطبعة سید الشهداء قم، طبع اول، 1403 هـ ق - تفسیر «الأصفى»، جلد 2، صفحه 1241، انتشارات دفتر تبلیغات، طبع اول، 1420 هـ ق.

6 ـ «بحار الانوار»، جلد 72، صفحه 331 ـ «امالى شیخ مفید»، صفحه 310، انتشارات جامعه مدرسین قم ـ تفسیر «صافى»، جلد 2، صفحه 477، مکتبة الصدر تهران، طبع دوم، 1416 هـ ق.

تفسیر نمونه

نقول(می گویم):

    آیات فوق آنقدر مبین و گویاست که نیاز به توضیحی بیشتر ندارد، ولی به صورت مصداقی چند نمونه از مسائلی که در مورد اعتدال، میانه، میانه روی، انصاف و در مجموع رفتار عدالت مدارانه  باید یک دولت اسلامی از خود نشان دهد سمع نظر شما می رسانم. البته امیدوارم که آقای روحانی هم این آیات مبین را بدون دست کاری مشاورانش و از روی قرآن مطالعه نمایند لعلّهم تعقلون.

به سخنان زیر توجه کنید:

     این قدر گذشته‌ها را مدام به یاد نیاوریم، برخی سرشان را به پشت گرفته و راه می‌روند، اینگونه راه بروی به زمین خواهی خورد، به جلو و آینده بنگر، ما نیز می‌ترسیم این افراد که همواره به پشت نگاه می‌کنند به زمین بخورند؛ حالا یک وقتی یک کاری صورت گرفت از آن بگذریم. هی می‌خواهیم مسئله را کش داده و یادش کنیم            .

 ۲۴ خرداد ۱۳۹۳ 

   حال پرسش ما از آقای روحانی و کسانی که این سخنان را می نویسند و به ایشان خوراک فکری می دهند این است که آیا این «برخی سرشان را به پشت گرفته و راه می روند» فقط در مورد کسانی ست که خواهان اجرای عدالت در مورد فتنه گران می باشند است و در مورد کسانی که بجای برنامه ریزی برای آینده از دولت گذشته صحبت می کنند صادق نیست. البته اعتدال این بود که کسی را که می خواهی بزنی دست پایش را نبندی و بگزاری او هم از خود دفاع کند.

 

   این نوشته چند روز پیش از اظهارت جنجان برانگیز یا بهتر است بگویی فحاشی های بی ادبانه رئیس جمهور تنظیم شده بود. ولی انصافا احترام گذاشتن به طرف مقابل یکی از مصادیق حتمی اعتدال نیست؟ خوشوقتانه دامن ما افراطی ها از این گونه فحاشی ها پاک است. ما پیرو مکتب کسی هستیم که گفت اگر کسی به بشما گفت یکی بگی ده تا می شنوی تو بگو اگر ده تا بگی یکی هم نمی شنوی.

۲۱ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ

بسم الله الرحمن الرحیم


آیه 75 سوره مبارکه نساء

آیه 75سوره مبارکه نساء

وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـٰذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا ﴿٧٥

(آیه 75 سوره مبارکه نساء)

 ترجمه

چرا در راه خدا، و (براى رهایى) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند، پیکار نمى کنید؟! همان افراد (ستمدیده اى) که مى گویند: « پروردگارا! ما را از این شهر (مکّه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر (و رهایى ببخش); و از سوى خود، براى ما سرپرستى قرار ده; و از جانب خود، یار و یاورى براى ما مقرر فرما» (٧٥)

   تفسیر

در آیه گذشته از مؤمنان به جهاد دعوت شده، و بر ایمان به خدا و رستاخیز و استدلال سود و زیان تکیه گردیده، اما این آیه به جهاد بر اساس تحریک عواطف انسانى دعوت مى کند و مى فرماید: «چرا شما در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکان مظلوم و بى دفاعى که در چنگال ستمگران گرفتار شده اند پیکار نمى کنید» (وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ).(1)

آیا عواطف انسانى شما اجازه مى دهد که خاموش باشید و این صحنه هاى رقّت بار را تماشا کنید.

آنگاه براى شعلهور ساختن عواطف انسانى مؤمنان مى گوید: این مستضعفان همان ها هستند که در محیط هائى خفقان بار گرفتار شده، امید آنها از همه جا بریده است، لذا دست به دعا برداشته و از خداى خود مى خواهند که از آن محیط ظلم و ستم بیرون روند، مى فرماید: «این مستضعفان همان ها هستند که مى گویند: پروردگارا! ما را از این قریه اى که اهل آن ستمگرند به جاى دیگرى منتقل فرما»! (الَّذینَ یـَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظّالِمِ أَهْلُها).

و نیز از خداى خود تقاضا مى کنند که «ولىّ و سرپرستى براى حمایت آنها قرار دهد» (وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً).

«و یار و یاورى براى نجات آنها برانگیزد» (وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیراً).

در حقیقت، آیه فوق اشاره به این است که: خداوند دعاى آنها را مستجاب کرده و این رسالت بزرگ انسانى را بر عهده شما گذاشته، شما «ولىّ» و«نصیرى» هستید که از طرف خداوند براى حمایت و نجات آنها تعیین شده اید.

بنابراین، نباید این فرصت بزرگ و موقعیت عالى را به آسانى از دست دهید.

* * *

نکته ها:

1 ـ جهاد اسلامى براى به دست آوردن مال، مقام و یا منابع طبیعى و مواد خام کشورهاى دیگر نیست.

براى تحصیل بازار مصرف، و یا تحمیل عقیده و سیاست نمى باشد.

بلکه تنها براى نشر اصول فضیلت و ایمان و دفاع از ستم دیدگان و زنان و مردان بال و پرشکسته و کودکان محروم و ستم دیده است.

و به این ترتیب، جهاد دو هدف جامع دارد که در آیه فوق به آن اشاره شده: یکى «هدف الهى» و دیگرى «هدف انسانى» و این دو، در حقیقت از یکدیگر جدا نیستند و به یک واقعیت باز مى گردند.

2 ـ از نظر اسلام محیطى قابل زیست است که بتوان در آن آزادانه به عقیده صحیح خود عمل نمود.

اما محیطى که خفقان آن را فرا گرفته و حتى انسان آزاد نیست بگوید: مسلمانم، قابل زیست نمى باشد، و افراد با ایمان آرزو مى کنند از چنین محیطى خارج شوند; زیرا چنین محیطى مرکز فعالیت ستمگران است.

قابل توجه این که: «مکّه» هم شهر بسیار مقدس و هم وطن اصلى مهاجران بود، در عین حال، وضع خفقان بار آن سبب شد که از خداى خود بخواهند از آنجا بیرون روند.

3 ـ در ذیل آیه فوق چنین مى خوانیم: مسلمانانى که در چنگال دشمن گرفتار بوده اند براى نجات خویش نخست تقاضاى ولى از جانب خداوند کرده اند و سپس نصیر براى نجات از چنگال ظالمان.

یعنى قبل از هر چیز وجود «رهبر»، سرپرست لایق و دلسوز لازم است و سپس یار و یاور و نفرات کافى.

بنابراین، وجود یار و یاور هر چند فراوان باشد بدون استفاده از یک رهبرى صحیح بى نتیجه است.

4 ـ افراد با ایمان، همه چیز را از خدا مى خواهند و دست نیاز به سوى غیر او دراز نمى کنند، حتى اگر تقاضاى ولىّ و یاور مى نمایند، از او مى خواهند.

* * *


1 ـ «مستضعف» با «ضعیف» فرق روشنى دارد، «ضعیف» کسى است که ناتوان است، ولى «مستضعف» کسى است که بر اثر مظالم و ستم هاى دیگران تضعیف گردیده است، خواه این تضعیف از نظر فکرى و فرهنگى باشد، یا از نظر اخلاقى، یا از نظر اقتصادى و یا از نظر سیاسى و اجتماعى، و به این ترتیب به کارگیرى این واژه تعبیر جامعى است که تمام انواع استعمار را در بر مى گیرد.




    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پس از شنیدن سخنان ۹۰‌دقیقه‌ای نمایندگان تشکل‌ها و گروه‌های دانشجویی، با تحسین روحیه «پرنشاط، مطالبه‌گر، متفکرانه، منتقدانه و در عین حال مسئولانه» جامعه دانشجویی، به تبیین ریشه‌ها و عوامل حوادث دردناک غزه پرداختند و تأکید کردند: این جنایات خارج از تصور،  واقعیت ذاتی رژیم گرگ‌صفت و کودک‌کشی است که تنها علاجش نابودی و از بین رفتن است البته تا آن هنگام، مقاومت قاطع و مسلحانه فلسطینی‌ها و گسترش آن به کرانه باختری، تنها راه مقابله با این رژیم وحشی است. ضمن اینکه دفاع وقیحانه آمریکا و غرب از جنایات صهیونیستها باید به عنوان یک تجربه مهم، در «شناخت، نگاه و برخورد» همه‌ی ما با غرب اثر بگذارد و بفهمیم که واقعیت‌ها و حقیقت آمریکا، همین است و ملت ایران نیز روز قدس با خروش عظیم خود، نشان می‌دهد  که یار مظلوم و دشمن ظالم است.
    رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مصائبی که بر مردم مظلوم غزه می‌گذرد افزودند: این حوادث نمود «سیاست خشونت آشکار و مشت آهنینی» است که رژیم نامشروع و جعلی در عمر ۶۶ ساله خود، بارها و بارها با افتخار و گستاخی آن را به اجرا درآورده است.
    ایشان تأکید کردند: همان‌گونه که امام خمینی می‌فرمود اسرائیل باید از بین برود البته نابودی اسرائیل به عنوان تنها راه علاج واقعی، به معنای از بین بردن مردم یهود این منطقه نیست بلکه برای این کار منطقی، ساز و کاری عملی وجود دارد که جمهوری اسلامی آن را در مجامع بین‌المللی ارائه داده است.
    ایشان افزودند: براساس این ساز و کار مورد پسند ملت‌ها، مردمی که در این منطقه زندگی می‌کنند و اهل و متعلق به آنجا هستند در یک رفراندوم حکومت مورد نظر خود را اعلام می‌کنند و از این طریق، رژیم غاصب و جعلی از بین خواهد رفت.
    رهبر انقلاب افزودند: البته تا زمانی که به یاری پروردگار، این رژیم سنگدل و آدم‌کش نابود شود، برخورد قدرتمندانه و مقاومت قاطعانه و مسلحانه، راه علاج این رژیم ویران‌گر است.  
    ایشان خاطرنشان کردند: کسی گمان نکند اگر موشک‌های غزه نبود رژیم صهیونیستی کوتاه می‌آمد، چرا که در کرانه‌ی باختری موشک یا تفنگ وجود ندارد و تنها سلاح مردم، سنگ است اما این رژیم، مردم آنجا را نیز کشتار و تحقیر می‌کند.
    رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری تحقیر و مسموم شدن یاسر عرفات به دست صهیونیست‌ها افزودند: اشغالگران، حتی ملاحظه سازشکاران را نمی‌کنند و فقط در صورت برخورد مقتدرانه فلسطینی‌ها، احتمال کوتاه آمدن آنها وجود دارد.
    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تلاش صهیونیست‌ها برای آتش‌بس گفتند: رژیمی که خارج از «حد تفکر و تصور بشر» جنایت می‌کند با مقاومت قدرتمندانه‌ی فلسطینی‌ها، بیچاره شده و دنبال     چاره‌ی کار است و این ثابت می‌کند که صهیونیست‌ها فقط زبان قدرت را می‌فهمند.
    رهبر انقلاب افزودند: با توجه به همین واقعیات، ما معتقدیم کرانه‌ی باختری نیز باید مانند غزه مسلح شود و کسانی که علاقه‌مند به سرنوشت فلسطین هستند در این زمینه فعالیت کنند تا رنج و محنت مردم فلسطین، در پرتو دست قدرتمند آنها، و ضعف دشمن صهیونیست، کاهش یابد.
    ایشان حمایت سیاسی از مردم غزه را وظیفه‌ی همه ملت‌های مسلمان و غیرمسلمان خواندند و با اشاره به اعلام تنفر ملت‌ها از رژیم وحشی اسرائیل تأکید کردند: انشاءالله در روز قدس دنیا خروش عظیم ملت ایران را خواهد دید و ملت نشان خواهد داد که انگیزه حمایت از فلسطین، همچنان در این سرزمین اسلامی، قدرتمند و موّاج است.
    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به شعار نه غزه نه لبنان فتنه‌گران افزودند: عده‌ای می‌خواستند با این شعار، حقیقت ملت ایران را معکوس نشان دهند اما مردم نگذاشتند و در روز جمعه نیز بار دیگر نشان خواهند داد که همیشه یار مظلوم و خصم ظالم هستند.
    رهبر انقلاب با انتقاد بسیار شدید از حمایت و دفاع بی‌شرمانه مستکبران و در رأس آنها آمریکا از فاجعه‌آفرینی و خشونت غیرقابل توصیف صهیونیست‌ها افزودند: حوادث غزه، تألم‌بار و غم‌افزاست اما مهم‌تر این است که با نگاهی عمیق‌تر به حوادث جاری غزه، رفتار سلطه‌گران را در این ماجرا مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
    ایشان در همین زمینه خاطرنشان کردند: چند دولت غربی بویژه آمریکا و انگلیس خبیث از جنایاتی که هیچ انسان معمولی هم آن را قبول نمی‌کند، به صراحت دفاع می‌کنند و رئیس جمهور آمریکا در مقابل این همه «کودک‌کشی و ویرانی و زجر و شکنجه» مردم غزه، با منطقی مسخره می‌گوید اسرائیل حق دارد از امنیت خود دفاع کند! اما آیا فلسطینی‌ها حق ندارند از امنیت خود و از زندگیشان دفاع کنند؟
    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: مسئولان کشورهای مستکبر نمی‌فهمند که با دفاع از جنایات صهیونیست‌های پلید و مخرب، آبروی خود و کشورشان را در مقابل ملت‌ها می‌برند و تاریخ در مقابل همدستی آنها با این فجایع، قضاوت سختی خواهد کرد.
    رهبر انقلاب اسلامی با ریشه‌یابی رفتار گستاخانه‌ی غربی‌ها خاطرنشان کردند: دفاع از جنایات صهیونیست‌ها، در نظام لیبرال‌دمکراسی و در منطقی ریشه دارد که از کمترین ارزش‌های اخلاقی برخوردار است و هیچ احساس انسانیتی در آن وجود ندارد.
ایشان در جمع‌بندی این بخش از سخنانشان تأکید کردند: آمریکایی که در قضایای مختلف با جمهوری اسلامی در چالش است واقعیتش همین است که می‌بینیم، ما باید آمریکا را از این ماجرا بهتر بشناسیم و این شناخت به عنوان تجربه‌ای مهم، در برخورد و نگاه و رفتار ما با آمریکا اثر بگذارد و برای ملت ما، دانشجویان، روشنفکران و برای همه‌ی ما به یک معیار تبدیل شود.
    رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: رفتار سلطه‌گران با ظلمی که به مظلومان غزه می‌شود اثبات می‌کند آنها به بشر، حقوق بشر و به انسانیت، مطلقاً هیچ اعتقادی ندارند و هرچه درباره آزادی و حقوق بشر می‌گویند تمسخر آزادی و حقوق بشر است.

دیدار با دانشجویان 1/5/1393

مطالب فوق آنقدر واضح مبرهن هستند که هیچ جایی برای قلم فرسایی و توضیح بیشتر باقی نمی گذارند ولی حیف که عده ای به این آیات روشن الهی و فرامین آسمانی گوشش بده کار نیست. امیدوارم که فلسطینی های این مطالب را بخوانند.

۰۲ مرداد ۹۳ ، ۰۴:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده