این تارنما نوشته های یک افراطی بی سواد، متحجر، بی منطق و ... می باشد که دوست دارد با دیگران تبادل نظر کند.

بلاهت اقتاصادی

بسم الله الرحمن الرحیم

صاحب خانه بعد از چند ماه نپرداختن اجاره حکم تخلیه گرفت و اسباب و اثاثیه شان را ریخت توی خیابان.

با اهالی محل پولی جمع کردیم بهش بدهیم تا خواهر و مادرش از این وضعیت در بیاورد.

پول را که بهش دادیم رفت مداد رنگی خرید!

بهش گفتیم تو این وضعیت بجای اینکه فکر جای خواب موقت برای خوار مادرت باشی رفتی مداد رنگی خریدی.

گفت آخر نداشتم!

 

حکایت مملکت داری این روزهای ما نیز اینگونه است.

 نویسنده نه یک وبلاگ نویس، خبرنگار و اقتصاددان می گوید بلکه صنعتگری ست که قریب 8 سال در صنایع مختلف فعالیت داشته و وضعیت تولید برایش از نزدیک ملموس و محسوس بوده است.

صنعت نبود سفارش صنعت ما را از رکود گذرانده و به مرز برشکستگی رسانده.

قراردادهای فاجعه بار خودروسازها

قراردادهای نفتی

واردات واگن های 20 سال ساخت از اروپا

بسته شدن بودجه صنایع نظامی

بسته شدن انرژی و فناوری هسته ای

قطع بودجه طرح های پژوهشی

قراردادهای ساخت کشتی، سد، نیروگاه، پیمانکاری های راه و ساختمان

مافیای واردات و قاچاق

هیولاهایی که نفس صنعت را بریده اند.

همه اینها معلول بلاهت عده تازه به دوران رسیده ی شهریست، که عمدتا از کارمندان دولت و لوکس فروش های بالا شهری هستند و تاثیری از رکود را حس نمی کنند.

اینها که فروش نفت و خرید آخرین مدل بوئینگ را دستاورد می دانند.

همان هایی که شب برجام به رقص و پایکوبی پرداختند و نون پنیر و خاور ظریف فلانی را بیار خوانند

و این ابلهان ابزار پدرخوانده هایی مانند برادر رئیس جمهور ، وزیر راه ، وزیر صنعت، رئیس مناطق ویژه، رئیس سازمان برنامه، رئیس دفتر رئیس جمهور هستند.


2

۲۱ آذر ۹۵ ، ۲۱:۱۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

برجام

بسم الله الرحمن الرحیم

روزی یک لات بی سروپای بی ناموس وقتی شوهر بی غیرت و زنش را می بیند هوس آن زن را می کند. دور مرد بی غیرت خطی می کشد و می گوید حق نداری از این خط عبور کنی و سپس به آن زن تجاوز می کند.

مردم که رفتار خفت بار بی غیرت را دیدند به او اعتراض کردند که به ناموس تو تجاوز کردند و تو هیچ عکس العملی نشان ندادید.

بی غیرت گفت شما توجه نکردید وقتی که داشت تجاوز می کرد من چند بار بدون اینکه متوجه بشود پاهام را گذاشت رو خط !

کمدی تراژدی سیاست خارجی ما هم چنین حکایتی شده است.

دولت بی غیرتی که در مقابل رفتار شرم آور حریف نهایت واکنشش اعتراض ایمیلی ست !

عده ای می گویند که ترامگ ممکن است برجام را لغو کند !

برایم جالب است که بدانم مثلا چه کاری را که اومابا در نقض برجام انجام نداده که ترامپ می خواهد انجام دهد !

آنها که در اقتصاد و صنعت حضور عملی ندارند بدانند که آنچه از طرف کشورهای غربی در برجام لغو شده تنها و تنها به سود خودشان بوده.

دل می سوزد که دلواپسان ما هم دلواپس نیستند.

دلواپسان ما هم نمی دانند که همه محدودیت های که رفع شده خودش از مهم ترین عوامل رکود بی سابقه امروز صنعت است.

شرح ماجرا طولانی ست نویسنده این حرف را به عنوان صنعت گری که اقتصاد کلان خوانده است می زند.

آنچه که از تحریم ها و محدودیت ها لغو شده منافعش این است:

- منفعت شخصی برای دولت مردان و نزدیکانش اول با فروش راحت تر نفت و دیگر مواد و دوم با وارداتی که هیچ صرفه اقتصادی و صنعتی ندارد ثروت هنگفتی برای خود رقم زدند.

- سود شرکت های غربی که غالبا در وضع بد اقتصادی قرار دارند و این قراردادها برایشان خون تازه ای بود.

- شادی و خوشحالی غرب زدگان بی غیرتی که از تجاوز و تاراج ناموس و مملکتشان لذت می برند.

- سنگین ترین رکود صنعتی و بدترین وضع اقتصادی تاریخ ایران برای مردمی که سرمایه آنها با این توافق با کم ترین قیمت بفروش می رسد تا ثروتمندان کلاهای لوکسشان را با پول مفت نفت مصرف کنند.از طرفی هم همه سفارشات و خرید هایی دولت بخاطر حق دلالی ها به خارجی ها سپرده می شود تا صنعت بدون سفارش ما روزبه روز به ورشکستگی و رکود نزدیک شود.

 

بی غیرتی

۱۹ آذر ۹۵ ، ۰۰:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

رئیس جمهور و دولت ایالات متحده را چگونه می توان دید؟

بسم الله الرحمن الرحیم

در کشوری زندگی می کنیم علی رغم وجود نهادهای متفکره مانند مجمع تشخیص و ابلاغ سند های بالا دستی در حوزه های مختلف تصمیمات سلیقه و یک شبه گرفته می شود و این اسناد بیشتر جنبه آرزو دارد.

بیش از 10 درصد جمعیتش کارمند هستند

و 85% اقتصادش دولتی ست.

رئسای دانشگاهها توسط رئیس جمهور انتخاب می شود.

صدا و سیما انحصاری ست و علی رغم انتخاب رئیسش توسط رهبر تحت نفوذ دولت است و بصورت قانونی ملزم به قوای حکومتی ست.

رئیس بانک مرکزی توسط رئیس جمهور انتخاب می شود.

نهادها و فدراسیون های به ظاهر مردمی نیز با جابجایی دولت ها تغییر می کنند و عملا وابسته و تحت نفوذ دولت است. مانند اتاق بازرگانی؛ نظام مهندسی ، پزشکی و... ؛ کمیسته المپیک و فدراسیونهای ورزشی؛ کانون وکلا و...

تصمیمات و کارهای اجرایی به صورت متمرکز انجام می شود به طوری که استاندار فقط یک مامور دون پایه امنیتی ست.

نظام بهداشتی یک نظام غالبا  دولتی ست.

و نظام آموزشی هم همین گونه.

هلال احمر نیز یک سازمان دولتی ست.

صنعت بیمه و بانک نیز به علاوه اغلب صنایع سنگین دولتی ست.

برنامه های فرهنگی ، انتشارات ها، روزنامه ها، سینما، هنر و... وابسته متلق به بودجه دولتی ست.

ثروتمندترین افراد نه کارآفرینان و مغزهای اقتصادی بلکه وابستگان به ارکان حکومت هستند.

بزرگترین شهر کشور از همه جنبه پایتختش است که حدود 20% جمعیت در آن تلنبار شده است.

دولت امریکا

دولت فدرال ایالات متحده امریکا واقع در ناحیه کلمبیا یا شهر واشنگتن دی سی ست. هفتمین شهر پر جمعیت ایالات متحده. شهری با جمعیت ششصد و پنجاه هزار نفری یعنی جمعیتی معادل یکی از محله های نیویرک. تقریبا 2/0 % جمعیت کل امریکا.

بزرگترین کارفرما در این کشور وزارت دفاع است با بیش از 3 میلیون پرسنل و پس از آن شرکت خصوصی وال مارت با بیش از 2 میلیون کارمند است.

آژانس ها و بونیاد های مختلف نیمه دولتی در حوزه های مختلف مانند بهداشت، علوم، پست، میراث فرهنگی و ... وظایف حکومتی را  بر عهده دارند. این آژانس ها از لحاظ مالی وابسته به بودجه عمومی اند و در عمل مستقل از دولت اند. مهم ترین این نهاد ها فدرال رزرو  است  که سازوکار انتخاب اعضایش بگونه ایست که امکان مداخله جناحی دولت ها در آن میسر نیست.

علاوه بر این سازمان ها مردم نهاد مانند انجمن سینما و کمیته المپیک و ... وظایف حکومتی را انجام می دهند.

شوراهای مشورتی دولت تصمیم گیران کشور هستند و معمولا رئیس جمهور در فقط تصمیمات آنها را امضا می کند. مهمترین آنها شورای بودجه است. و پس از آن شورای امنیت ملی و مشاور عالی امنیت ملی که تصمیم گیر اصلی در سیاست خارجی و مسائل امنیتی ست.

حکومت های محلی و ایالتی کار اندازان اصلی امور اجرایی اند و دولت فدرال حق دخالت در امورات داخلی شان را ندارد.

از همه مهم تر نهادهایی هستند که به آنها قوه چهارم گفته می شود.

موسساتی که استراتژیستهایی که سالها در مراکزی چون دانشگاه کلمبیا آموزش دیده اند تصمیمات خرد کلان در حوزه های مختلف را می گیرند. تصمیماتی که نه یک شبه می آیند و نه یک شبه می روند.

البته ممکن است که بین این اندیشمندان و موسسات مختلف اختلاف نظر وجود داشته باشد ولی به هر حال شیوه تصمیم گیری فردی، سلیقه و یک شبه ای نیست.

اساس ساختار قدرت امریکا  سوپر کمپانی هایست که فلسفه وجودی دولت خدمت به آنهاست.

هفت قول هالیودی،

 شرکت های رسانه ای، مالکان فاکس و سی ان ان و ...

بانک های اصلی

شرکت ها تسلیحاتی و قول های صنعتی

و همه آنچه مرکز ثقلش نه در واشنگتن دی سی بلکه در وال استریت نیو یورک است.

 علاوه بر این نهادهای که بقول آنها رکن  پنجم دموکراسی هستند.

تشکل های مدنی

بنیادهای غیر انتفاهی که فعالیت های اجتماعی ، سیاسی ، خیریه ، آموزشی و... به صورت عام المنفعه انجام می دهند.

بنیادهای مانند خانه دموکراسی جورج سورس و بنیاد بیل گیتس و ...

 

اینها همه مصادیقی ست که از آن می توان درک کرد که تغییر یک دولت در کشوری چون ایالات متحده را نباید با تغییر یک دولت در ایران یکسان دانست.

شاید برای ما که از دیر باز دارای فرهنگ سیاسی فرد سالار و متمرکز بوده ام فهم چنین فرهنگ سیاسی که پلورال و تکنو کرات است سخت باشد.

به یاد دارم در گیرودار انتخابات اول اوباما وقتی خبرنگار از وی سوالی اقتصادی پرسیدی اوباما خیلی راحت او را به مشاور اقتصادی ارجاع  داد.

گویا در انجا یک مسئله پذیرفته است که یک شخص تنها قادر به اداره یک کشور نیست بلکه یک شخص نهایتا قادر به رهبری و سرپرستی مجموعه ای از متخصصین است. شخصی که می تواند پلی طبقه تکنوکرات اریستوکراس و توده ها باشد.

به قولی در پیکره اجتماع واسطه ای بین مغز و دست و پای این بدن باشد.

واسطه ای چون قلب.

و نقش رئیس جمهور ایالات متحده چیزی در همین حد است.

و اگر هم بخواهد پا از گلیمش درازتر کند یا مانند نیکسون ترور شخصیتی می شود یا مانند کندی مقتول مرحوم.

 

۲۱ آبان ۹۵ ، ۱۱:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

منتظری و کله پاچه

بسم الله الرحمن الرحیم

   استاد اخلاق ما چند سال پیش که درس شرح دعای مکارم اخلاق صحیفه سجادیه را داشت وقتی به فراز « و اجعل اوسع رزقک علی اذا کبرت »[در بزرگسالی برای من وسعت رزق قرار بده] که رسید این چنین شرح داد:

  ادعیه دعای مکارم اخلاق نه فقط دعا بلکه نشان دهنده راه رسم زندگی ست برای مثال بر طبق این فراز من باید طوری زندگی کنم، طوری در جوانی به سر کنم که در پیری وسعت رزق داشته باشم.

   طوری ابتدای مسیر را طی کنم که به  انتها برسم.

   این مسئله هم اقتصادیست یعنی دخل و خرجم را طوری ببندم که در پیری صاحب مکنت باشم. وهم در مسائل دیگر مانند سلامتی یعنی در جوانی طوری غذا بخرم، کار و ورزش و استراحت کنم که در پیری هم سلامتی داشته باشم و...

   همه این مسئله را می توان در ذیل عنوان« عقل معاش » قرار داد، که از ملزومات زندگی دینیست.

   استاد ما طبق رویه غالب پس از تفسیر به بیان مصداق های حقیقی و اتفاق افتاده می پرداخت که این جا بود که خاطره منتظری و کله پاچه را در شرح « عقل معاش » تعریف کرد:

  برای مثال خاطرم هست که مرحوم آقای منتظری(حالا کاری به مسائل دیگرش ندارم) برای ما تعریف می کرد

   در دوران طلبگی سر برج که شهریه ام را می گرفت می رفتم همان روز یک دست کله پاچه می زدم که بیش از نیمی از شهریه ام می شد بعد از آنهم تا آخر ماه به بدبختی می افتم.

منتظری و کله پاچه

  بعد استاد ما می فرمود: من از همان موقع که این آقا چنین خاطره ای را با لذت تعریف می کرد فهمیدم که جدای از همه مسائل سیاسی این آدم بی عقل است و آدم بی عقل هم آخر خودش را به هلاکت می رساند.

   البته جای شکر دارد که سرنوشت کشور به دست چنین آدمی نیافتاد.

پ ن :

   استاد ما اعلم در فلسفه و علوم عقلیست ولی از شهرت گریزان است و من هم از بردن نامش معذورم.

   نقل قولها هم با تلخیص و به مضمون است

۲۹ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۲۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

بدحجابی یا جنون بدن نمایی



  
  
    
   بسم الله الرحمن الرحیم
   
    عده ای در کافه ای نشسته اند و تعطیلات آخر هفته را به خنده و مستی مراوادات دوستانه می گذرانند که کرگدنی از مقابل دیدگانشان می گذرد.
    عبور کرگدن از میانه شهر برای چند لحظه باعث تعجب شهروندان مشغول خوشگذرانی می شود ولی پس از آن دوباره به خوشگذرانی و زندگی عادی خود بر می گردند. 
   سپس متوجه می شوند که آن کرگدن یکی از اهلی شهر بوده که مسخ شده است ولی باز هم بی دغدغه به زندگی عادی خود ادامه می دهند سپس متوجه می شوند که دیگران نیز دارند به کرگدن تبدیل می شوند ولی باز هم کسی کاری نمی کند و آخرین افراد نیز کرگدن شدن را امری طبیعی می شمارند.
    در آخر این داستان البته قهرمانی هست که تا آخر هم انسان می ماند و از شرافت و کرامت انسانی دفاع می کند.
این خلاصه نمایشنامه کرگدن اثر اوژن یونسکو بود که خلاصه حرف ما در مورد وضع حجاب زنان امروز ایران و بالاخص تهران است.
کرگدن

    پوشش امروز زنان ما دیگر بدحجابی نیست بلکه جنون بدن نمایی ست. 
   عده هم دیوانه وار خود را به خواب زده اند و مشغول زندگی عادی خود هستند ولی نمی بینند که این بیماری بدن نمایی و چگونه در حال پاره پاره کردن تار و پود جامعه ماست.
    همان هایی که نمی بینند که کشوری با سرانه ایران چقدر ارز صرف واردات لوازم آرایشی می کند. در حالی که ثروتمند ترین کشورها و حتی ولنگارترین کشورها با جمعیتی چند برابر ایران چنین هزینه برای آرایش زنانشان نمی کنند.
همان هایی که نمی بینند پردرآمد ترین مشاغل پزشک جزاحی زیبایست. در حالی که کشورهای توسعه یافته پژوهشگران پزشکی پر درآمد ترین های هستند.
     همان ها که نمی بینند پوشش زنهای عادی ما از پوشش پورن استارها و بدکاره های غربی نیز بدتر است. کما این که بیاد دارم وقتی برای سریال کیمیا بازیگر دختر فرانسوی به ایران آمد وضعیت حجاب و پوشش به مراتب از هنرپیشه ها و کلا عوامل تولید سریال به مراتب بهتر بود.
     و نشان دیگر نیز همان پورن استار آمریکایی که عکس با حجابش در تهران از بسیاری از زنان عادی تهران بهتر بود.
بدبختی این مسئله اینجاست که هیچ کس این مشکل را نمی بیند هر وقت هم دلسوزی هشداری می دهد عده با مقایسه ای شیطانی با مفاسد اقتصادی از آن دفاع می کنند.
    
    بدبختانه تر کسانی که بدن نمایی را حق زن می دانند.
    کسانی که استفاده زن از جاذبه جنسی اش را یک امتیاز برای او به حساب می آورند و مرتب خناسانه در گوشش وسوسه می کنند که راه پیشرفت هر زن استفاده از جذابیت جنسی اش هست.
    و آنها که بازیگران سینما را به عنوان افراد موفق نشان دختران ما می دهند و رمز موفقیتشان را بی حیایی و بدن نمایی معرفی می کنند.
   و راهی که زن را در مسیر نون خوردن از غریضه مردان قرار می دهد و سرمایه داران را آزاد در استفاده از این قدرتشان.
 
    و حال این ره که ما می رویم به کجاست؟
   
   استمنا کودکان دبستانی و سرد مجازی جنسی آنها در بزرگسالی

   زنان و دخترانی که تنها هنر و مشغله شان بزک کردن بدن نمایی در خیابانهاست.

   گویا کمال یک زن در هر چه شهوت انگیزتر بودنش است.
   
   تجاوزهای جنون آمیز و حتی همین اخیر جنایت و تجاوز یک پسر شانزده-هفده ساله به یک دختر بچه.

   جنسی شدن فضایی جامعه، مدرسه، دانشگاه، هنر و... به تبع آن دوری از علم و ارزش های حقیقی.
  
   
    بدتر از همه اینها و خیلی بدتر از همه اینها آسیب شدید به نهاد خانواده.
 
   طبق مقام ناجا یکی از پنج دلیل اصلی پرونده هاق قتل سال پیش، شوهرکشی های پس از خیانت بوده است.
آمارهای طلاق های رسمی و طلاق های عاطفی
   دختران ترشیده و پیر پسرانی که به تجرد قطعی رسیده اند
   نمی دانم تا حالا سریالی در تلویزیون ساخته شده که غیرت را تمسخر نکند؟ سینما و ماهواره هم جای خود.
   نشریات و کتاب ها و قلم های بی دغدغه و کثیف هم که چه بگویم.
   
   و شِقشِقَةٌ هدرت ثمّ قرّت
۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۵۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

از خاورمیانه تا غرب آسیا

بسم الله الرحمن الرحیم

از خاورمیانه تا غرب آُسیا

با هتاکی رئیس فریدون به سخنان حکیمانه سید رهبر ما چند روزی بساط جار و جنجالی بپا شده و احتمالا تا چند روز دیگر همه یادشان می رود کی چی گفت کی چی نگفت. کما اینکه اگر این واکنش هتاکانه فریدون نبود خیلی ها سخنان رهبری را نمی شنیدند یا آنکه التفاتی به آن نمی کردند. و آنها که همین الان هم جمله آقا را نخواندند یکبار به دقت بخوانند.

نمی گویم که فردا برویم زبان انگلیسی را در مدارس تعطیل کنیم؛ نه، حرف من این نیست؛ حرف این است که بدانیم چه‌کار داریم می کنیم؛ بدانیم طرف میخواهد چگونه نسلی در این کشور پرورش بیابد،  و با چه خصوصیّاتی.

حرف من این است:

«که بدانیم داریم چه کار می کنیم»

«که بدانیم داریم چه کار می کنیم»

«که بدانیم داریم چه کار می کنیم»

آنچه در کشور ما در رابطه با اکثر قریب باتفاق نخبه تصمیم گیر و تصمیم ساز بسیار آسیب رسان است همین جلمه است «که بدانیم داریم چه کار می کنیم»

اگر مردم عوام جامعه تاثیر هژمونیک زبان و کاربرد آن در استعمار فرهنگی را التفات نکنند ملالی نیست، آنچه نکوهیده است اندیشه های کودکان و غیر استراتژیک تصمیم سازان و تصمیم گیران است که البته این عیب به برخی از فعالان یا باصطلاح افسران فرهنگی هم سرایت کرده. نگاه کردن پوسته ای به مقولات اینچنین.

در سخنان امروز نیز اشاره ای به یکی از کارهای که ما نمی دانیم کردند:

«در منطقه‌ی غرب آسیا -که آنها به آن میگویند خاورمیانه-»


خاورمیانه


در این رابطه پیش از نیز فرموده بودند:

مروز احساس میشود، دیده میشود که این پردهی غفلت از روی ذهنهای کشورهای منطقه و ملتهای مسلمان دارد برچیده میشود؛ این را باید مغتنم شمرد. منطقهی حساس ما، شمال آفریقا و منطقهی غرب آسیا - که اروپائیها به میل خودشان اسم «خاورمیانه» را روی آن گذاشتند و مرکز حساسِ قلب دنیاست - امروز به برکت بیداری اسلامی، در حال تعیین سرنوشت آیندهی این منطقه است.1

البته من اصرار دارم این منطقه را «غرب آسیا» بگویم، نه خاورمیانه. تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاور میانه درست نیست. دور از کجا؟ از اروپا. نزدیک به کجا؟ به اروپا. یعنی مرکز دنیا اروپاست؛ هر جائی که از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیکتر است، خاور نزدیک است؛ هر جا وسط است، خاورمیانه است! این تعریفی است که خود اروپائیها کردند؛ نه، ما این را قبول نداریم. آسیا یک قارهای است؛ شرقی دارد، غربی دارد، وسطی دارد؛ ما در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقهی ما اسمش منطقهی غرب آسیاست، نه منطقهی خاورمیانه. 2

آنها حتی محاسبات جغرافیایی را بر مبنای اصالت و برتری دنیای غرب تغییر دادند و اصطلاحات نادرستی همچون خاور نزدیک، خاورمیانه و خاور دور را به‌وجود آوردند.3

این به معنای ظهور یک قدرت جدیدی است در منطقه‌ی به قول آنها خاورمیانه - که بنده این تعبیر را به‌هیچ‌وجه دوست ندارم - و به قول ما در منطقه‌ی غرب آسیا؛ یک قدرت جدیدی دارد ظهور میکند که ممکن است از لحاظ تکنولوژی و علم به پای قدرتهای غربی نرسد... 4 

 از اوّل انقلاب تا امروز این‌جور بوده است؛ هم در شمال آفریقا، هم در اواسط آفریقا، هم در منطقه‌ی غرب آسیا - که غربی‌ها اصرار دارند اسمش راخاورمیانه بگذارند - هم در منطقه‌ی شرق آسیا در منطقه‌ی شبه‌قارّه، حتّی در کشورهای مجاور با کشورهای اروپایی... 5

... هدف عبارت است از مبارزه‌ی با برنامه‌های استکبار که دشمن اساسی و اصلی است در این منطقه؛ و هم در کلّ منطقه‌ی اسلامی، بخصوص در این منطقه‌ای که غرب آسیا است. این منطقه‌ای که اروپایی‌ها اصرار دارند اسم آن را بگذارند خاورمیانه؛ یعنی خاور را، شرق را به نسبت اروپا میسنجند. یک‌جا شرق دور است، یک جا شرق میانه است، یک جا شرق نزدیک است؛ این تکبّر اروپایی‌ها [را ببینید!] از اوّل اینجا شده «خاورمیانه»؛ اسم خاورمیانه غلط است؛ اینجا غرب آسیا است. آسیا یک قارّه‌ی بزرگی است، ما در غرب آسیا قرار داریم. این منطقه منطقه‌ی بسیار حساسی است؛ منطقه‌ای است از لحاظ راهبردی مهم، از لحاظ نظامی مهم، از لحاظ منابع زیرزمینی مهم، از لحاظ ارتباط بین سه قارّه -آسیا و اروپا و آفریقا- مهم. منطقه‌ی مهمّی است. روی این منطقه برنامه دارند، نقشه دارند؛ باید این نقشه‌ها را ببینیم چیست و با این مقابله کنیم؛ این شد مجاهدت. قرآن به ما میگوید:جٰهِدوا فِی اللهِ حَقَّ جِهادِه؛(۲) جهاد فی الله، امروز این است.6

به دلیل اطاله کلام از بیان جزئیات تاثیرات اینگونه نام گذاری ها خودداری می کنیم فقط به همین نکته اشاره می کنم که در همان دیدار فرمودند که :

یک مطلبی هم درباره‌ی [استفاده از] این نام و نشانه‌های دوران طاغوت که من میبینم بعضی‌ها اصرار دارند؛ این را هم من نمیفهمم معنایش را که حتماً باید بگوییم «پیش‌آهنگی»! خب پیش‌آهنگی یک اصطلاحِ مال دوران طاغوت است؛ چه لزومی دارد؟ این تعبیرات و این الفاظ، هرکدام پشت‌سر خودشان یک بار معنایی دارند. جزو بزرگ‌ترین کارهای جمهوری اسلامی، جعل اصطلاحاتی بود با بارهای معنایی، مثلاً فرض کنید استکبار، مستضعفین، نظام سلطه؛ این‌جور تعابیر چیزهایی است که ملّتهای دیگر، نخبگان سیاسی و فعّال و مبارزاتی ملّتهای دیگر از ما قاپیدند آنها را. [تعابیر طاغوتی‌] چه لزومی دارد؟ ما بسیج دانش‌آموزی داریم فرض بفرمایید، گروه‌های پیشتاز دانش‌آموزی مثلاً داریم یا جامعه‌ی اسلامی دانش‌آموزی، انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزی؛ این تعبیرات، تعبیراتی است مال جمهوری اسلامی. چه لزومی دارد ما حتماً دنبال تعبیرات قدیمی برویم؟
 

1.                                                                                                 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=20807

2.                                                                                                 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=20729

3.                                                                                                 http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=23864

4.                                                                                                 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=24176

5.                                                                                                 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29792

6.                                                                                                 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=30524

 

۱۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۲۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

تقصیر ز احمدی نژاد است

گفتم که چرا کسب کساد است
سرمایه ما رفیق باد است


بگرفته رکود رونق اینجا
هر صلح طلب غرق فساد است


این اب و هوای معتدل را
الودگی اش قرین داد است


برجام نبود جز تباهی
مطرب ز کدام باده شاد است


خندید و بگفت خر برفته ست
بس گریه بحال ان پیادست


ان خرمن اندوخته را شیخ
در خانه کدخدا فتادست


صد دهر در این دور عقب گرد
شیخا بشمار حساب سادست


اینها همه گفتم و شنیدم

تقصیر ز احمدی نژاد است



۰۲ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۲۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

کدام اسلام؟

بسم الله الرحمن الرحیم

امام خمینی(29/4/67)

یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاّهای کثیف درباری، اسلام مقدس نماهای بی شعور حوزه‏های علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه‏داران بر مظلومین و پابرهنه‏ها، و در یک کلمه «اسلام امریکایی»

ملاهای کثیف درباری


۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

بی چاره آدم ها خوب و ساده

بسم الله الرحمن الرحیم

آدم خوب و ساده

و هنگامی که ادم از بهشت بیرون شد

جبرئیل نزد او آمد و گفت: ای آدم آیا چنین نیست که خداوند تورا  به دست خود آفرید و از روح خود در تو دمید و فرشتگان را به سجده برای تو واداشت و کنیز خود حوا را به همسری تو داد. در بهشت جایگزینت کرد و آن را برایت حلالا و روا دانست و مشافهـة تو را نهی کرد که از این درخت نخوری.  تو آن را خوردی و خدا را نافرمانی کردی؟

آدم گفت : ای جبرئیل ابلیس برای من به خدا سوگند خودر که او خیر خواه من استو من گمان نداشتم کسی از خلق خدا سوگند دروغ به خدا را یاد کند.(بهار ج 11 ص 163)

امام رضا علیه السلام در این مورد تشریح کردند

آن دو هنگامی که  شیطان وسوسه شان کرد و گفت:«خداوند این درخت نهی تان نکرده، بلکه شما را از نزدیک شدن به غیر آن نهی کرده و شما را زا خوردن ان نهی نکرده مگر انکه دو فرشته شوید یا از جاودانیان گردید بعد هم برای آن دو سوکند خود که «من خیر خواه شما هستم» و تنها از غیر آن خوردند.»

 آدم و حوا از آن درخت خوردند...(بهار ج11 ص164)

ادم ساده


خبر های ناراحت کننده ای که این روزها از برخی از بزرگانمان می شنویم آن یکی دم از اختلاف شیعه و سنی و حمایت از رانت خواری خانواده امام می زند و آن یکی هم بازیچه شیطان خبیثی به نام لاریجانی شده و از طرفی هم دوستانی که هنوز هم رفسنجانی (بخوانید شیطان لعین رجیم) یار امام (ملک مقرب درگاه الهی) می دانند.

راه نجات ما و آنها هم یک چیز است

و انّه کان یقول سفیهنا علی الله شططا- و انّا ظننّا لن تقول الانس و لاجنّ  علی الله کذبا

(جنیان پس شنیدن صدای رسول الله متحول می شوند و با سرزنش گذشته خود و فریبشان از شیطان اینگونه می گویند:)

و این سفینه ما (ابلیس) بود که درباره خدا سخنان ناروا می گفت- ما گمان می کردیم که انس جن هرگز بر خدا دروغ نمی بندند.

 

پروردگارا  آن نجات دهند مومنین از چنگال منافقین را بفرست

۰۷ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۵۷ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
قاسم حسین زاده

جنایت سه راه یاسر

بسم  الله الرحمن الرحیم



 
جنایت سه راه یاسر بدتر از جنایت پل مدیریت، خمینی شهر، فساد سه هزار میلیاردی، اختلاس های کلان دیگر، کشف حجاب بازیگران و بدن فروشی هرزگان است. ولی چرا؟

این ادعایست که بنده دارم و برای این مدلول دالی پس از دوستانی که این جمله را می شنوند خواهشمندم ادلیه حقیر را بشنود و سپس قضاوت کنند.






در پی تصادف خودروهای دو شهروند یکی از طبقه شراف سالار و دیگری از عموم بدون اجرای قانون و صرفا با زور شهروند متعلق با طبقه اریستوکراس حقوق یک شهروند از طبقه عادی پایمال می گردد.

به نظر شما حجم این جنایت در چه اندازه ایست؟

رانندگی بی موالات خودرو و بی قانونی موتوری ها

دل دزدی و خفت گیری و رشوه خواری 

کشف حجاب بازیگران و تن فروشی زنان خیابانی

وطن فروشی کارمندان بی بی سی فارسی

فساد ها چند هزار میلیاردی
و...

خیلی دوست دارم نظر دوستان را در این مورد بدانم ولی دیدگاه بنده اینست که همه خلاف ها و فسادهای که در بالا گوشه ای از آن گفته شده نشات گرفته از چنین جنایاتی هستند.

فهم این موضوع چندان سخت نیست نزدیک ترین افراد به کانون قدرت و ارکان قانون مدنی خود به قانون جنگل حیوانی پایبندند یعنی قانون همیشه حق با کسی ست که زورش بیشتر است.
بغرنجی قضیه جایست که زور این افراد نه ازطریق قدرت بدنی خود و توان ذاتیشا بلکه قدرتی ست حکومتی.
 قدرت حکومتی قدرتی ست که مردم به اشخاصی برای وضع قانون و اداره  جامعه بر مبنای آن به شخص یا اشخاسی می دهند تا فرد نیرومند از اجرای قانون جنگل که قانون زور است در جامعه خود داری کند.
حال اگر کسی که دلیل قدرت گرفتنش از مردم جلوگیری از زور گویی و اداره جامعه بر مبنای قانون است اینچنین کند ....

فکر کنم قانع شوید که چنین جنایتی از انداختن بمب اتم در یک شهر فاجعه بارتر است
۰۷ آبان ۹۴ ، ۱۱:۴۹ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
قاسم حسین زاده