بسم الله الرحمن الرحیم

     در اولین روزهای سال 93 نقل قولی از وزیر صنعت در فضای خبری کشور پیچید که جای اندیشیدن به دور از فضای ژورنالیستی و خبری داشت. حال امروز که از تاریخ نقل این سخن زمان زیادی گذشته به دور از هیاهوهای رسانه ای پیرامون آن می توان راجع به آن اظهار نظر کرد؟

     اصل خبر از این قرار بود:

 

    به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، محمدرضا نعمت‌زاده وزیر صنعت بعد از گذراندن تعطیلات نوروز در آلمان و انجام عمل پیچیده گوش به ایران بازگشت.

 

    وی روز شنبه در دیدار با معاونان و مدیران وزارت صنعت شرکت کرد و در این جلسه دلیل سفر خود به آلمان را انجام عمل پیچیده گوش اعلام کرد.

 

    وزیر  صنعت، معدن و تجارت در این دیدار گفته است تکنولوژی این عمل حدود 80 سال آینده به ایران خواهد رسید.

 

    یقول(حرف ما):

 

    صحبت کردن در مورد خبری که در چند ماه قبل اتفاق افتاده از باب تحلیلی خبری کار چندان عاقلانه ای نیست ولی حرف ما در مورد اظهار نظر یک شخصیت درجه چندم و اظهار نظر نه چندان حائز اهمیت یک تاجر چیست؟ آنچه که می خواهیم بگوییم نه در مورد اظهارات این تاجر و نه در مورد شخصیت خود آقای نعمت زاده می باشد بلکه در مورد تفکر امثالهم و یا نعمت زاده نوعی می باشد که با داشتن ویژگی های شخصیتی و هویتی این تفکرات را با جامعه تزریق می کنند و از طریق رسانه های که در اختیار دارند آنرا به یک گفتمان فراگیر تبدیل می کنند. حال با توجه به نکات فوق می خواهیم کمی ژرف تر به این سخنان بنگریم.

    ابتدا به سوابق و کیستی این مسئول یا مسئولین محترم می پردازیم:

    ایشان پیش از انقلاب در رشته مهندسی محیط زیست از یکی از دانشگاههای ایالتی آمریکا فارغ تحصیل شده است. از تحصیلات کارشناسی ارشد که آن هم در خارج از کشور بوده انصراف می دهد. مناصب حکومتی ایشان بشرح زیر است.

سوابق کاری:

سال 56-1347 : مدیر فنی و رئیس کارخانجات بخش خصوصی در تهران 

سال 1358: عضوهیئت مدیره و معاون فنی شرکت ایران ناسیونال 

سال 59-1358: وزیر کار و امور اجتماعی 

سال 60-1359: وزیر صنایع و معادن

سال 1360: معاون اجرایی نخست وزیر 

سال 61-1360:  مشاور رئیس سازمان برنامه و بودجه و مدیرکل برنامه‌ریزی تولید و زیر بنایی

سال 63-1361: عضو هیئت مدیره و معاون سازمان صنایع دفاع 

سال 65-1364: رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت توانیر 

سال 67-1366: عضوهیئت مدیره و معاون سازمان دفاع 

سال 68-1367: رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت توانیر 

سال 76-1368: هشت سال وزیر صنایع

سال 84-1376: هشت سال مدیر عامل و نایب رئیس هیئت مدیره شرکت ملی صنایع پتروشیمی 

سال 87-1384: سه سال مدیرعامل و نایب رئیس هیئت مدیره شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی

سال 88-1387: سال 1388 تاکنون: بازنشسته و تاسیس شرکت خانوادگی توسعه تجارت نعمت در رابطه با مدیرت طرح‌های صنعتیمشاور ارشد وزیر نفت

مسئولیت‌های جانبی:

نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان بین‌المللی کار

نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان بین‌المللی صنعتی (یونیدو)

رئیس کمیسیون مشترک اقتصادی ایران- اتریش

رئیس کمیسیون مشترک اقتصادی ایران- چک 

رئیس کمیسیون مشترک اقتصادی ایران- بلژیک 

رئیس کمیسیون مشترک اقتصادی ایران- اردن 

فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی:

تاسیس و ریاست انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی دانشگاه پلی تکنیک کالیفرنیا

تاسیس و ریاست انجمن اسلامی دانشجویان مسلمان غرب امریکا

تدوین و برگزاری 6 کنفرانس بین المللی پتروشیمی 

طراحی و برگزاری ده ها سمینار و نمایشگاه در سطوح بین‌المللی و داخلی 

تاسیس مرکز آموزش مدیریت پتروشیمی در تهران 

تاسیس مرکز آموزش فنی مهندسی پتروشیمی در بندر امام 

تاسیس شرکت پژوهشی و فناوری پتروشیمی در اراک 

طراحی شهرک پتروشیمی مکران در چابهار به عنوان قطب سوم پتروشیمی در جنوب شرق ایران 

برگزاری دو دوره دویست نفری کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی MBA باتفاق دانشگاه کالیگری کانادا و دانشکده مدیریت دانشگاه صنعتی شریف برای کارشناسان صنعت نفت

ارائه ده‌ها مقاله و سخنرانی در سمینارها و کنفرانس‌های بین‌المللی و داخلی

تدریس در دوره های MBA انستیتوی نفت دانشگاه تهران  

 

منبع این اطلاعات سایت تسنیم در مطلبی بعنوان   سوابق و کارنامه "محمدرضا نعمت‌زاده" که روحانی روز گذشته به مجلس داد  می باشد.

    بدلیل آنکه آمار دقیقی و قابل اعتنایی از ثروت خانوادگی  وهمچنین موقعیت اجتماعی ایشان پیش از انقلاب در اختیار نویسنده نیست و فقط به این نکته که از مسلمات است اکتفا می کنم که ایشان در دربار نبوده اند و همچنین از خانین و اشراف بازار نیز محسوب نمی شدند. احمتمالا ایشان متعلق به طبقه متوسط شهری آن دوره می باشند، که باز تاکید می کنم احتمالا.

    به هر حال موضوع بحث ما شخص آقای نعمت زاده نیستند. بلکه موضوع بحث نعمت زاده های نوعی می باشند و همان طور که گفته شد می خواهیم یک کل از این جزء استنباط کنیم.

   حرفی که توسط این وزیر زده شده را حتما در کف جامعه بارها شنیده اید. «ما نمی توانیم» این حرف تازه ای نیست در ماجرای ملی شدن صنعت نفت بیاد دارید که نخست وزیر مملکت در مجلس فریاد زد که«ما نمی توانیم حتی یک آفتابه بسازیم چه برسد به اداره صنعت نفت»(نقل به مضمون). همان طور که در پیش گفتیم این حرف تازه ای نیست بلکه بسیار کهنه و تکراری ست.

    حال ببینیم مراد و منظور حقیقی گویندگان این سخن چیست؟

     این حرف بیشتر شبیه یک متلک و طعنه می باشد که طرفداران وادادگی به کسانی که دارای عرق ملی و دینی می باشند می زنند و مدام نقص های این ملت را به سرشان می کوبند و سعی می کنند تا با این سخنان ایستادگی آنها را به سخره بگیرند.

    آنچه که از نظر نویسنده باید به آن توجه شود جدا از درست یا نا درست بودن این تز تناقضی ست که بین گویندگان این سخن با سخنشان می باشد. خوب دقت کنید، چه کسی این سخنان را به زبان رانده؟ یا بهتر بگوییم چه کسی از چه کسی به دلیل عقب ماندگی علمی کشور طلب کار است؟

    پاسخ به این پرسش شگفت انگیز است.نه؟

    فردی که از ابتدای انقلاب تا به حال در مهم ترین سطوح اجرایی که اتفاقا  مرتبط با علم و فناوری بوده است مشغول بوده و با آنکه پیش از انقلاب دارایی و ثروت خاصی نداشته ولی پس از انقلاب به یکی از ثروتمندان ایران تبدیل شده است امروز از مردم به علت عقب افتادگی علمی شکایت می کند. نمی دانم چرا کسی به این نکته توجه نمی کند که اگر وضع موجود ما اینگونه است مقصران اصلی آن چه کسانی هستند؟ کارگزارانی که بجای آبادی کشور وضع شخصی خود را آباد کرده اند. کسانی که به جای ارتقای سطح علمی این مملکت سطح مالی خود را بالا برده و با خیال راحت و البته طلب کارانه نیازهای خود را در خارج از کشور مرتفع می کنند.

    اگر ایام انتخابات را بیاد داشته باشید تحلیل ها در مورد وضع موجود را حتما یادتان است. کسانی که وضع ما را فاجعه بار می دانستند. من به درستی و نادرستی تز آنها کاری ندارم حرف من بر سر چرایی این مشکلات است. همه تقصیرات را گردن مقاومت ملت و رهبر می انداختند و پشت ندانم کاری دولت پنهان می شدند ولی واقعا مشکلات از کجا نشات می گیرند. مدیرانی که کشور را برای آبادانی خانه خود ویران کردند یا کسانی که خون خود را برای دفاع از این کشور داده اند؟ اگر ممکن بود کمی در این مورد تعقل کنید زیرا نفع ضرر ما در گرو عقل است.

افلا تعقلون